آزاده کیان؛ عرفیسازی ایران، شکستی ناگزیر؟ طبقه متوسط جدید و فرآیند پیدایش ایران مدرن
Review of Azadeh Kian-Thiebaut, Secularization of Iran: A Doomed Failure? The New Middle Class and the Making of Modern Iran. In Middle East Journal 54: 1 (Winter 2000): 126-127.
پاریس٬ موسسه مطالعات ایرانشناسی
آزاده کیان در کتاب خویش “عرفیسازی ایران، شکستی ناگزیر؟” درباره هدف نگارش کتاب چنین آورده است: “نخواستم تاریخ ایران در قرن بیستم را بنویسم. بهسان یک جامعهشناس تنها بر آن بودهام که لحظههای مهم تاریخی را برجسته کنم و نقش طبقه متوسط نوین را در ساختن ایران مدرن آشکار سازم” (ص70). نویسنده کتاب با انگشت نهادن برتواناییها و استعداد طبقهی بیشتر فراموششدهی متوسط، رویکردی کمابیش نوین در ارزیابی سیاست ایران برمیگزیند. با اینحال کتاب از برخی کمبودها رنج میبرد. برای نمونه جای تبینی فراگیر از چیستی و چند و چون طبقه متوسط خالی است و ادعای کتاب درباره شکست و پیروزیهای حرکت عرفیگرایی در ایران و نیز نقشی که از دورنمای آن رسم میکند هیچیک از پشتوانه روشنی بهرهور نیستند.
در مقدمه کتاب کیان طبقه متوسط را با برشهای عمودی و افقی باز میشناساند. میان گونههای سنتی و نوین شهری و روستایی و ترازهای بالا و پائین آن فرق مینهد و در این کار بههیچ رو از ساختار تو برتو و تناقضآلوده طبقه متوسط ایرانی غافل نمیشود. اعضای این طبقه برابر تعریف او “دانشآموختگان دانشگاهها و دیگرنهادهای آموزشی عرفیاند، به ابزار تولید دسترسی ندارند و خود به دو گروه تقسیم میشوند. یکی کارمندان بخشهای خصوصی و دولتی و دیگری کارشناسان آزاد”(ص 7).
نویسنده کتاب شکلگیری نسل اول طبقه متوسط را درکالبد کارمندان دولتی، اداری، پزشکان، مهندسان، روزنامهنگاران، حقوقدانان، معلمان و دانشجویان و جزآنان پی میگیرد و به بررسی سازوکاراین گروهها در سه دهه آغازین قرن بیستم میپردازد. (ص18). او چنین مینگارد که “پدید آمدن این طبقه پیآمد فرآیند مدرنیزاسیون بود که از بالا و از سوی دولت پی گرفته”(ص20) و” در آن فرصتهای گوناگون برای آموزش و پرورش بروی این نسل گشوده میشود”.(ص37) به باور کیان به “طبقه متوسط نوین” باید به چشم یک موجود سیاسی نگریست (ص255). در ارزیابی نقش و توان این طبقه در سازماندهی صورت و محتوای سیاست ایران در قرن بیستم، کیان تحلیل خویش را بر این پیشفرض بنا میکند که هر گونه نظام دمکراتیک حکومتی در آینده ایران تنها میتواند بر شانه چنین طبقه متوسط نوینی تکیه کند که مدرنیته را همچون خرده فرهنگ خود پذیرفتهاند و در فضای گفتمانی عرفی لیبرال و ملیگرا نفس میکشند. نویسنده با نظر در وزن اجتماعی، سیاسی و اقتصادی طبقه متوسط نوین بر آن میشود که تاکنون “شکست برنامه عرفیگرایی محصول شرایط گذران محیطی بوده است “(ص10) و عرفیگرایان ایرانی هنوز میتوانند به آینده روشنی در برابر خویش بیاندیشند. کیان در توصیف این شرایط “گذرای” محیطی مینویسد: “مدرنیزاسیون خودکامه از بالا امکان بالیدن را از فرهنگ و سیاست عرفی گرفت و بهجایش جاده را برای پیشروی اسلام سیاسی همراه ساخت”.(ص255).
گرچه نگاه نویسنده به سرگذشت طبقه متوسط نوین گامی در مسیر ایرانپژوهی است اما درک کیان از این طبقه و نقش آن در توسعه دموکراتیک و فرآیند عرفیسازی با کاستیهایی همراه است. برای نمونه وی پیوسته کنش واقعی طبقه متوسط نوین را با آنچه دستاندرکاران و گروههای سیاسی عضو این طبقه دربیانیهها و مرامنامههای رسمی خویش میگویند یکی میگیرد. ازین گذشته وی هیچ گزارش روشنی از ساختار ارزشی ویژه این طبقه و یا مشکلها و بنبستهای اقتصادیاش در میان نمیآورد، به ارزیابی جدیای از ایستار این طبقه درباره و در نسبت با دیگر طبقههای اجتماعی نمیپردازد و دست آخر از آنرو که تنها بر منابع درجه دوم و نه دست اول تکیه میکند ازعهده ادعاهایی از این دست بر نمیآید که:
الف) “کشاکش طبقه متوسط نوین و عرفی با دستگاه پهلوی بیشتر بهدست فرزندان طبقهی بالای اجتماع سازماندهی میشد”(ص16).
ب) روشنفکران عرفی در طبقه متوسط نوین نقش کلیدی و راهبرانه در چالش با دولت پهلوی بر دوش گرفتند” (ص211).
ج)”پیش از انقلاب 57 جوانان طبقه متوسط به پائین نمیتوانستند خواب به دانشگاه رفتن را ببینند”.(ص236) و
د) “طبقه متوسط نوین در بردارندهی پرنفوذ ترین گروه اجتماعی ایران در طول قرن بیستم بوده است”.(ص255)
تاریخنگاری سرسری نیز از ارزش کتاب کاسته است. برای نمونه شکست دوم ایران از روس در 1828 رخ داد نه در 1825 (ص28). میرزاده عشقی نه در زندان، که در خانهاش کشته شد (ص71). تاریخ راهاندازی مرکز نشر حقایق اسلامی مشهد 1941 است نه 1943 و روزنامه اطلاعات در 1926 آغاز بهکار کرد نه در 1925 (ص154).
با اینحال کتاب خانم کیان میتواند راهنمای شیوه نوینی از پژوهش در ساختار طبقه متوسط و نیز دیگر گروههای اجتماعی ایران باشد. به شرطی که تعریف مفهومهایی چون دمکراسی و عرفیگرایی را بهدرستی بهکار بندد و به دادهها و پژوهشهای تجربی نیز پشت گرم باشد. در زمان کنونی پژوهش خانم کیان خواننده را با درک بهتری از طبقه متوسط نوین ایران همراه میکند و نقش این طبقه را در بدنه سیاسی این کشور در قرن بیستم باز مینماید.
- اکتبر 25, 2000
- بدون نظر
- آزاده کیان, طبقه متوسط, عرفی سازی