• خانه
  • مقالات
  • نقد کتاب
  • مصاحبه‌ها
  • ترجمه‌ها
  • خاطرات
  • شعر
  • عکس
  • زندگی‌نامه
  • ویدیوها
  • rss

رفقای گرمابه و گلستان نمی‌توانند مشاور سیاسی باشند

منتشرشده در اعتماد ملی، 1388
در گفت‌وگو با علی ملیحی

برنامه‌محوری و سیاست‌ورزی مدرن

مهرزاد بروجردی استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز آمریکا لازمه سیاست‌ورزی مدرن را طرح برنامه‌های مختلف برای عبور از دیوارهای پیش روی یک رهبر سیاسی می‌د‌‌اند. بروجردی معتقد است به عکس وضعیت موجود در حلقه‌های مشاوران کشورهایی همچون ایران که “هم‌ولایتی‌محوری” جای تخصص‌گرایی را گرفته است یک مشاور سیاسی باید ازمیزانی از قدرت برخوردار باشد تا اگر سیاست‌ورزی یک نیروی سیاسی را “شلیک به پای خودی” تشخیص داد آن را متوقف سازد. او میگوید ” به جای اینکه معیار انتخاب مشاور صلاحیت افراد باشد بر اساس پیوندهای خانوادگی ” هم ولایتی” “هم جبهه ای” و یا رفقای گرمابه و گلستان یک فرد سیاسی است که مشاور خود را انتخاب می‌کند و در این بین بسیاری هم از قلم می‌افتند و بدین شکل حلقه مشاوران شکل گرفته نقش برجسته‌ای که باید ایفا کنند را نخواهند داشت.

با توجه به طرح جدی بحث لزوم برنامه‌محوری به جای فرد محوری یک رهبر سیاسی تا چه میزان باید بر اساس برنامه ارایه شده از سوی حامیان و نه توانایی‌های فردی خود سیاست‌ورزی کند؟

اگر چه تاکید بر برنامه به جای تاکید بر اشخاص امری پذیرفتنی و معقول است اما مشکل دیگری در این راه وجود دارد. ما دو نوع جامعه سیاسی را در این خصوص می‌توانیم تعریف کنیم. یعنی جوامعی که بر اساس حقوق رفتار می‌کنند و حرف اول در روابط سیاسی این جامعه را حقوق می‌زند و جوامعی که افراد نقش قوانین را بر عهده دارند. در سیستم‌هایی که بر اساس فرد بنا شده‌اند اینکه یک فرد سیاسی تا چه حد می‌تواند بر اساس رفتار فردی خود مثمرثمر باشد یا بر عکس قانون زیر پا گذارد حائز اهمیت بالائی است. برنامه‌ریزی و توجه به برنامه در این حکومتها با مشکلی بنیادی و اساسی رو برو است اما اگر در یک حکومت روابط قانونی حرف اول را بزند افراد و نخبگان سیاسی مجبور به مشخص ساختن عملکرد خود بر اساس قانون هستند و در این وضعیت فضای خاکستری حاکم بر روابط افراد و گروههای سیاسی مختلف از میان رفته و شفافیت بیشتری بر ساختار سیاسی حاکم خواهد بود. در آمریکا تمام ارتباطات شخص رئیس جمهور به عنوان اطلاعات عمومی محسوب میشود اما در جوامعی که شفافیت وجود ندارد ویا کابینه مخفی کشور را اداره می‌کند و گروهی 3 یا 4 نفره از وزرا و یا نزدیکان یک رئیس جمهور و یا لیدر سیاسی نبض اصلی امور را بر عهده دارند شفافیت تا حد زیادی از میان خواهد رفت. حلقه حاکم لزومی برای شفافیت‌سازی روند کار و ترازنامه خود نخواهد دید. بنابراین این بحران حقانیت در افکار عمومی علاوه بر عدم نیاز به برنامه‌ریزی مشاهده خواهد شد. از سوی دیگر با توجه به عدم حاکمیت قانون در یک جامعه فرد محور یک لیدر سیاسی بعد از رسیدن به قدرت می‌تواند به راحتی تمام توافقات خود با گروه‌های سیاسی حامی برای اجرای یک برنامه توافق شده پیش از برگزاری انتخابات را به بهانه‌های مختلفی همچون ناتوانی در اجرا و یا عدم مصلحت سیاسی کشور نقض کند و یا به بیان صریح‌تر به برنامه‌های اعلان شده خود پشت پا زند.

برای عبور از دیوارهای ایجاد شده در برابر برنامه‌های یک گروه سیاسی که قدرت را در دست گرفته است چه تاکتیک‌هایی را می‌توان متصور شد؟

سیاست هنرامکان پذیری یک مسئله است. اگر بخواهید در قاموس سیاست مدرن حرکت کنید باید برای مراحل مختلف سیاسی خود برنامه‌های “الف” و “ب” تعریف کنید به این معنا که اگر راهبرد اول شما به دلایل مختلف از جمله مقاومت شدید حریف سیاسی و یا ناتوانی شما در اجرا با مشکل مواجه شد راهبرد دوم و یا سومی که همان اهداف را از طرق دیگر و یا با نگاهی حداقلی‌تر پیگیری کند اجرا شود. در این وضعیت شما برای چانه زدن با حریف و مقابله با ترفندهای او و یا حتی تطمیع او در مراحل مختلف اجرای برنامه‌ها باید رویه مشخص و از قبل برنامه‌ریزی شده‌ای داشته باشید. در آمریکا آقای اوباما انتخاب میشود و بعد از جست و جو فردی را که دارای شم سیاسی بالا بوده و می‌داند چه زمانی مانند یک سگ هارعمل کند و کجا باید دستی به پشت مخالف سیاسی زده و به او امتیاز دهد انتخاب میکند. البته قیاس ایران با سایر کشورها از این نظر مشکل است که ما با یک جامعه انقلابی رو در رو هستیم که در آن تحول ناگهانی و گسست به وجود آمده است و مقایسه ما با جوامعی که تغییر در آنها به تدریج احوال سیاسی شکل گرفته است تا حد زیادی نادرست میباشد. با این وجود هر گونه که بنگرید در کشورهایی که بر اساس تعریف قبلی به صورت individual law اداره می‌شوند مشکل کلیدی ما فرد محوری است. در این وضعیت کاریزمای یک نیروی سیاسی اهمیت و وجه بالائی خواهد داشت. متاسفانه در این دست کشورها بسیاری از سیاست مداران تنها نقش دستگیره در را بازی میکنند و کاملا روشن است که که دستگیره یک دراز خود کاریزمایی ندارد.

در همین خصوص و با تاکید بر لزوم برنامه‌ریزی برای مقابله با موانع سیاسی به اعتقاد شما یک سیاست مدار در قبال کنش‌های تند حریف خود و یا تلاشش برای از کاراندازی موتور حرکت طرف مقابل به چه نوع حرکاتی می‌تواند دست زند. این حرکات تا چه حدی می‌تواند رادیکال و یا از سوی دیگر معامله‌گرایانه باشد؟

این موضوع تا حد زیادی به غامض بودن ساختار سیاسی یک کشور باز میگردد و اینکه یک ساختار سیاسی اجازه چه نوع حرکت هائی را به شما می‌دهد. به بیان دیگر خط قرمزهای یک نظام سیاسی چیست و در قبال عبور از آنها و یا حرکت بر مرزهای این خطوط قرمز چه واکنشهائی امکان وقوع خواهند داشت. معمولا سیاست مداران در کشورهائی که ساختار فرد محور دارند درگیریهای گذشته با رقبای خود را فراموش نمیکنند. نحوه برخورد با رقبای سیاسی به گونه ایی بوده است که نیروهای سیاسی بر اساس سابقه ذهنی در رابطه با حرکتهای خود به محافظه کاری دچار هستند. از سوی دیگر انباشت فشارهای اجتماعی موجب شده است مردم با دید ناامیدی به سیاست مدارانی که قراربود با عرضه بیشتری سیاست‌ورزی کنند و از اسب سیاست‌ورزی سواری بهتری بگیرند بنگرند.

با توجه به تجریات گذشته از دیدگاه شما اصلاح طالبان ایرانی تا چه اندازه توانسته‌اند از مولفه‌های مختلف سیاست اصلاح‌گرایانه برای پیشبرد برنامه‌های خود سود جویند؟

روی هم رفته و با توجه به مواردی که در سوالات مختلف پاسخ داده شد سیاست مداران اصلاح طلب ما بیش و بیش از استفاده از چانه زنی در چالش‌ها عقب نشینی کرده‌اند و به همین دلیل با بحران مشروعیت در افکار عمومی روبرو شده ‌‌اند. بخش عمده ایی از تلاش برای دریافت امتیاز از حریف سیاسی علاوه بر لزوم ساماندهی افکار عمومی به چانه زنی باز میگردد. روش‌های این نوع تعامل باید در همان اتاق‌های فکر و بر اساس برنامه‌های “الف” و “ب” بررسی شود. توجه کنید که هر نیروی اجتماعی به هر حال برگه‌های برنده ایی را در دست دارد. اگر شما تنها به دید ترس به استقبال آینده روید به ناچار شکست را در کارنامه خود ثبت خواهید کرد. سیاست‌ورزی مولفه‌هایی همچون ریسک کردن، توی دل حریف را خالی کردن، یا کوتاه نیامدن و البته شانس را نیز در خود دارد و تمامی این موارد به نحو ه سبک و سنگین کردن یک مشکل سیاسی پیش رو باز می‌گردد. اگر شما نمی‌خواهید در یک بازی سیاسی بلافاصله و در ابتدای کار مات شوید مجبور به استفاده از برنامه ریزی‌های متفاوت برای شرایط متفاوت خواهید بود. شما لاجرم باید نیروهای خود را که در هر نوع برنامه الف و یا ب کاربرد بیشتری دارند تعیین و آماده برای ورود به میدان داشته باشید.

حضور حلقه مشاوران و اتاق فکرها در پیشبرد یک پروژه سیاسی تا چه میزان ضروری است؟ این مشاوران باید از چه گروه‌هایی تشگیل شوند؟

سعدی علیه الرحمه جمله‌ای دارد که می‌گوید “یک نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد.” مارتین لوتر کینگ هم که هفته گذشته روزش گرامی داشته شد جمله زیبایی دارد بر این مبنی که “هیچ چیز در دنیا خطرناک‌تر از جهالت صادقانه و حماقت وجدانی نیست.” با در نظر گرفتن اینکه هیچ پیشوایی سیاسی‌ای علامه دهر نیست نیاز او به مشاوران نیازی ضروری است. این موضوع امری رایج برای سیاست مداران بوده و ما نمونه‌های تاریخی مختلفی از نصیحته الملوک گرفته تا شاهزاده ماکیاولی را در این خصوص داشته‌ایم. مشاوران باید اطلاعات دقیق علمی و فنی برای پیشبرد برنامه خود داشته باشند. در بسیاری از نقاط جهان سیاست مداران نهادهای عمومی و سازمانهای انتفاعی و یا رسانه‌های گروهی و یا روسای دانشگاهها از حلقه‌های مشاوره و تکنیک‌ها کمک میگیرند.در کشورهای خاورمیانه و یا ایران خودمان به روال بسیاری از کارهایی که در این مدت انجام داده شده است هدف این بوده که با تقلید از غرب چنین حلقه‌هایی ایجاد شود. اما متاسفانه این مورد هم مانند بسیاری دیگر از تقلیدهای صورت گرفته از غرب به غایت ناشیانه بوده است. در واقع به جای اینکه معیار انتخاب صلاحیت افراد در آن حوزه‌ها باشند پیوندهای خانوادگی “هم‌ولایتی” “هم‌جبهه‌ای” و یا رفقای گرمابه و گلستان یک فرد سیاسی به عنوان مشاور انتخاب می‌شوند و در این بین بسیاری هم از قلم می‌افتند و بدین شکل حلقه مشاوران شکل گرفته نقش برجسته‌ای که باید ایفا کنند را نخواهند داشت.

به‌طور مشخص زنان همراه و به ندرت امکان ورود به حلقه مشاوران نزدیک یک رهبر ساسی را داشته‌اند. به خاطر دارم که آقای خاتمی در سال اول ریاست جمهوری یک حلقه 28 نفره مشاورین برای خود تشکیل داد که از این تعداد فقط یک نفرشان زن بود و آن هم خانم جملیه کدیور بود که خود همسر عطالله مهاجرانی عضو کابینه بود و مابقی هم دوستان ایشان در دوره‌های مختلف بوده‌اند. این مساله محدود به ایشان نبوده است. شما اگر نگاهی به روسای دفاتر رئیس جمهورهای دوره‌های مختلف ایران و یا اعضای کمیته‌های مرکزی احزاب سیاسی در ایران بنگرید ریشه پیوندهای هم ولایتی و خویشاوندی شکل غالب را در این ترکیب دارد. این رفتار نحوه کارکرد حلقه مشاوران برای یک لیدر سیاسی را به زیر یک علامت سوال بزرگ میبرد و حلقه‌های مشاوران چون بر اساس افرادی برگزیده شده‌اند که هم ولایتی بودن جای تخصص را گرفته است نقش واقعی خود را ایفا نمی‌کنند. کار اساسی بسیاری از این مشاوران در کشورهای توسعه نیافته “بله قربان گویی” به یک لیدر سیاسی است در حالی که یک مشاور باید از توانائی برخوردار باشد که بتواند به رهبران سیاسی گوشتزد کند که برنامه سیاسی آنها یا نوع کنش بین‌المللی آنها در واقع “شلیک تیر به پای خود” است. در غرب افراد معترض و مخالف فکری نقش مهمی در حلقه مشاوران ایفا میکنند. نقش این افراد احسنت گفتن نیست بلکه به چالش کشیدن راهبردهای یک نهاد سیاسی است. به عبارت دیگر مشاور چشم و گوش فرد و نهاد است و کار او در دست داشتن نبض جامعه از طریق برنامه‌ریزی و جمع آوری اطلاعات و همچنین نظر سنجی است. او موظف خواهد بود برنامه‌های حریفان سیاسی که می‌توانند به اصلاح با مانورهای سیاسی خود چوب لای چرخ حرکت برنامه سیاسی یک لیدر قرار دهند را زیر نظر داشته و البته از قبل پیش‌بینی کند و برای ایستادگی در برابراین مانورها نیز برنامه ارائه دهد.

به این ترتیب بحث برنامه‌ریزی و مشاوره در سیاست یک مساله علمی و تکنوکراتیک است. در ایران ما حلقه مشاور در صورت بسیار حداقلی خود باید شامل متخصصین مسائل مختلفی همچون مسائل اقتصادی، امنیت ملی، آموزش و پرورش، زنان، انرژی اتمی، قومی، رسانه، دانشجویان و جوانان را شامل شود. ما در اوایل انقلاب شغلی به عنوان وزیر مشاور در کابینه داشته ایم که بعدا حذف شده است. این مقام بسیار مهمی است و حتی اگر بر اساس قانون اساسی چنین فردی نمیتواند در کابینه حضور داشته باشد باید در بیرون کابینه و با امکانات گسترده ارتباطی حاضر باشد. ما باید به یاد داشته باشیم که یک مشاوربا توجه به اشراف به اطلاعات خاص از بسیاری از وزرای کابینه مهم‌تر خواهد بود. او حتی میتواند زیر پای سایر نخبگان سیاسی را به دلیل دسترسی به رهبرسیاسی خالی کند.

در این میان نقش جامعه مدنی و نیروهای حاضر در آن اعم از خبرنگاران و روشنفکران، فعالان دانشجوئی چگونه تعریف می‌شوند؟ نوع تعامل پیشوایان سیاسی با جامعه مدنی چگونه باید باشد؟ به عبارت دیگر یک نیروی سیاسی اصلاح‌گر تا چه میزان باید از طریق این نیروها با جامعه ارتباط برقرار کند و یا آنها را در تصمیم‌گیری‌های خود دخیل سازد؟

به اعتقاد من روزنامه‌ها، روشنفکران و یا دانشجویان نباید عامل دست سیاست مدارن باشند. نقش این گروه‌ها در جامعه به واقع گسترش تفکر و آزاد اندیشی و به چالش طلبیدن ندانم کاری‌های قابل وقوع در یک نظام سیاسی است. اگر در یک جامعه هر چیز برجای خود باشد و به درستی تعریف شده باشد نباید باری بر دوش یک رهبر دانشجوئی و یا یک روزنامه‌نگار برای کنش به عنوان messenger boy یعنی پیام‌آور و یا تسهیل کننده عملکرد یک سیاستمداراحساس شود. توجه کنید که یک دیپلمات یا سفیر در واقع مانند یک خبررسان با پرستیز عمل می‌کند چرا که زیاد از خود توانائی حرف زدن ندارد و تنها آنچه از مرکز می‌آید را به طرف مقابل ابلاغ میکند. اما اگر یک روزنامه‌نگار یا یک روشنفکر در تعامل با یک لیدر سیاسی – چه اصلاح طلب و یا چه غیر اصلاح طلب – بخواهد تنها در نقش یک پیام رسان و یا حداکثر طرف مشورت ظاهر شود کارکرد خود را زیر سوال برده است. در خاور میانه یکی از دلایل عدم اقبال عمومی به مطبوعات به این دلیل است که روزنامه‌ها سخنگوی حاکمیت و یا یک جریان درون حاکمیت تعریف می‌شوند و به عنوان یک نشریه که قصد حفظ استقلال حرفه‌ای خود را دارد شناخته نشده ‌‌اند. اما این بدان معنی نیست که سرآمدان فکری یک جامعه مورد مشورت یک رهبر سیاسی قرار نگیرند. عدم استفاده از وام فکری این طبقات از نخبگان در واقع حماقت یک رهبر سیاسی خواهد بود. در حال حاضر در بسیاری از نقاط دنیا روزنامه‌نگاران و روشنفکران در قاموس اتاقهای فکر با رهبران سیاسی به گفت وگو مینشینند و این تماسها نه به صرف شنیده شدن حرفهای لیدرسیاسی از سوی آن گروه بلکه برای انتقال نظریات و تئوریهای نخبگان جامعه به یک لیدر سیاسی است. متاسفانه در خاورمیانه و یا مشخصا ایران نهادهای موجود نقش اصلی خود را ایفا نمیکنند و احزاب قدرت واقعی را در دست ندارند. سیاستمداران لاجرم به دلیل این نقصان مانند یک مرغ سر بریده به سوی اقشار مختلف جامعه اعم از روشنفکران، روزنامه‌نگاران، دانشجویان و یا ورزشکاران و هنرمندان حرکت می‌کنند تا وجهه اجتماعی خود را از راه قرض کردن اعتبار اجتماعی این افراد و گروه‌ها بهبود بخشند.

این موارد البته زودگذرو لحظه‌ای خواهد بود چرا که نهاد ساز نبوده است. مردم خیلی زود حمایت فلان روشنفکر تاثیرگذار یا هنرمند از یک شخصیت سیاسی را فراموش خواهند کرد اما اگر به سمت سازماندهی کردن نهادها حرکت کنیم موفق خواهیم بود. این البته با توجه به این واقعیت عینی در ایران قابل بررسی است که وقتی یک نهاد برنامه ریز و طرف مشورت همچون سازمان برنامه و بودجه با وجود کارکرد تاریخی در سال‌های طولانی و حضور قابل توجهی از کارشناسان و مشاوران اقتصادی تحمل نشده و منحل میشود عمر سایر حلقه‌های فکری و مشاوره ایی و یا اتاقهای فکر که بخواهند بی‌پروا حقایق را به حاکمان سیاسی منتقل کنند تا چه حد بهاری و زود گذر خواهد بود. در دراز مدت چیزی که برای پیشبرد سیاست در ایران لازم است آن است که ما نهاد‌های اجتماعی مدنی را به عنوان نوچه یک رهبر سیاسی نخواهیم. این نهادها باید بتوانند پیوند ارگانیک خود را با جامعه قوی سازند و تا پیوند با حکومت. سیاستمداران می‌آیند و می‌روند اما نکته مهم برای ما آن است که این نهادهای مدنی در جامعه ریشه دوانده و وجهه لازم را در میان مردم بیابند. بنابراین اگر چه سیاستمداران همواره به انتخابات بعدی می‌اندیشند اما باید به واقع به آینده سیاست ایران بیش از انتخابات‌های آینده اهمیت داده شود.

مرتبط

  • نوامبر 25, 2009
  • - مدیر
  • بدون نظر
  • اصلاح طلبان, اعتماد ملی, جمیله کدیور, خاتمی, رهبر سیاسی, سعدی, سیاست ورزی مدرن, علی ملیحی
درباره این نویسنده
  • View all posts by مدیر
  • بلاگ
اشتراک‌گذاری
  • google-share

نظر بدهید لغو پاسخ

درباره سایت

در این سایت بسیاری از مقالات، مصاحبه‌ها، نقد کتاب‌ها و ترجمه‌هایی را که در سه دهه گذشته انجام داده‌ام را در کنار کتاب‌های من می‌توانید ببینید. سعی کرده‌ام متن اولیه را تا حد امکان حفظ کنم و اگر در مطبوعات ایران چیزی حذف شده بود آن را اضافه کنم. بعضی از مقالات این سایت برای اولین بار در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار می‌گیرند. لطفا نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را با من در میان بگذارید.

زندگی‌نامه

مهرزاد بروجردی به‌ سال 1341 در شهرآغاجاری به‌ دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی را در خوزستان گذرانید. چند ماهی پیش از انقلاب 57 برای تحصیل در رشته‌ی علم سیاست و جامعه‌شناسی به آمریکا سفر کرد. ادامه ...

تازه‌ها

  • علل و پیامدهای اعتراضات کنونی در ایران
  • ۴۱۰ پاسدار سیاست‌ورز
  • دفاع از کارنامه روشنفکران ایران، بخش اول
  • به کجا داریم میرویم؟ گفتگوی مهرزاد بروجردی، صادق زیباکلام و احمد وخشیته

تماس

Mehrzad Boroujerdi
Dean, College of Arts, Sciences and Education Missouri University of Science and Technology 118 Fulton Hall Rolla, MO 65409 573-341-4575
Profmehrzad@gmail.com
https://www.boroujerdi.spia.vt.edu
  • Facebook
  • Flicker
  • Skype
  • Twitter
  • Linkdin

جستجو



نقل مطالب این آرشیو با ذكر ماخذ یا با لینک آزاد است. Copyright © 2018. mehrzadboroujerdi.com

بازگشت به بالا