• خانه
  • مقالات
  • نقد کتاب
  • مصاحبه‌ها
  • ترجمه‌ها
  • خاطرات
  • شعر
  • عکس
  • زندگی‌نامه
  • ویدیوها
  • rss

سخنی با منادیان گفتگو با ایرانیان خارج از کشور

سخنرانی مهرزاد بروجردی در همایش گفتمان ایرانیان، تهران، تیر ماه 1379
مجله‌ی بخارا٬ شماره‌ی 16 ٬ بهمن و اسفند 1379

پیش از هر چیز اجازه می‌خواهم تا از مسئولان اداره‌ی کل امورفرهنگی ایرانیان خارج از کشوربرای برگزاری این همایش تشکر نمایم چرا که فرصتی برای این‌جانب پدید آوردند تا به ایران سفر کنم و با زنده یاد رهی معیری هم صدا شوم که گفت:

هر که دور از میهن خود در دیار غربت است
از برایش سرمه‌ی چشم است دیدار وطن

مایه‌ی خوشوقتی است که دست آخر تنی چند از ارباب سیاست و فرهنگ این دیار چنین گفت و شنیدی را لازم شمردند و با برپایی این همایش آشکار ساختند که چه بسا عزم و اراده‌ای راستین برای گفتگو با خیل بسیار ایرانیان خارج از کشور دارند. همگان آگاهند که پیش شرط هر گفتگو آمادگی هر دوسو برای داد و ستد وام‌های فکری است و ازاین رو ما به اینجا آمده ایم تا از هم‌میهنان خود وام فکری بگیریم و دعوت ملای روم را اجابت کنیم که می‌گفت:

مرغ با پر می‌پرد تا آشیان
پر مردم همت است‌ ای مردمان
همچنین حب الوطن باشد درست
تو وطن بشناس‌ ای خواجه نخست

باری، ما آمده ایم تا در کنار شناخت هرچه نیکوتر سرزمین خویش، اندیشه‌ها واندیشیده‌های خود را نیز صادقانه با هموطنان داخل کشور در میان بگذاریم. پس بی‌آنکه زمان را به داد وستد تعارف‌های مرسوم سپری کنیم و در جشن بازی با کلمات خرد انتقاد پیشه را به قربانگاه ببریم، سخن بی‌پیرایه خواهیم گفت ونقدها را به گوش جان خواهیم شنفت. در طی دو دهه‌ی گذشته، تفاوت در شرائط اقلیمی و شیوه‌ی زندگی و نیز ناهمانندی امکانات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، شکاف فکری، مادی و احساسی میان ایرانیان خارج از کشوراز یکسو وهم میهنان داخل کشوراز سوئی دیگر را ژرفتر و ژرفترساخته و بسا که تصویری آشفته از چهره‌ی هر یک در خاطر دیگری نقش نموده است. ایرانیان ایران نشین، انقلاب و جنگ و گروگان‌گیری و تحریم اقصادی را از سر گذراندند و به فراخور حال، هموطنان کوچ کرده‌ی خویش را طاغوتی، غرب زده، مفسد، مخالف، ترسو و گاه نیز خوشبخت وخوش اقبال و فهمیده خواندند. دولتمردان وقت بارها چنان گفتند که ایران به بازگشت ایرانیان دوراز وطن – که به پندار اینان، بیشتر مخالف جمهوری اسلامی بوده‌اند – نیازی ندارد. چرا که این طائفه یا ستون پنجمی اند، یا فرصت طلب. و یا ازهم پیمان همان جعفرخانی که سالها پیش تراز فرنگ برگشته بود. البته درمیان ارباب حکومت، نادر مردانی هم بودند که به بازگشت هموطنان خویش علاقمند بودند. اما شاید کاری بیش ازین زمزمه‌ی رایگان نمی‌توانستند که رو به سوی ایرانیان دور از وطن بخوانند:

ای قوم به حج رفته کجائید
معشوق همینجاست بیائید بیائید

و در آن سوی آب، ایرانیان آواره و تبعیدی و مهاجر که جابجایی اقلیمی و فرهنگی و زبانی لگام زندگی از کفشان ربوده بود، دست به گریبان سختی‌های بی‌شمار زندگی در غربت بودند: مشکل‌هایی همچون نامعلومی وضعیت اقامت، فراگیری زبانی بیگانه، یافتن حرفه‌ای تازه، گردهم آوردن عزیزان پراکنده، جدایی از مام میهن و مهد خاطرها، غریبی و بی‌در کجایی، و چه بسیار زخم‌های دیگر که بر دلها نشسته بود. آری! همانگونه که ایرانیان خارج از کشور حس بی‌واسطه‌ی هموطنان خویش زیر آتش گلوله‌های دشمن را تجربه نکردند، ایرانیان درون کشور نیز از درک نزدیک رنجهای هموطنان کوچ کرده‌ی خود در سالهای نخستین پس از انقلاب ناتوانند. درآن زمان‌ی عسرت، ایرانی آواره و مهاجری که می‌دید دولتیان کشورش نه از طرد و طعن او پرهیزی دارند و نه بی‌اعتباری، و سرانجام، خاموشی اش را، به چیزی می‌گیرند هرچه بیشتر از دولت وواقعیت‌های عینی کشورش رویگردان می‌شد ودر واکنش به این وضع یا به دنیای خیال و رویا درباره‌ی کشور وحکومت دلخواهش پناه می‌برد و یا به زبان شکرین سعدی تلخی احساس خویش را تحمل‌پذیرتر می‌ساخت که:

سعدیا حب وطن گرچه حدیثی است درست
نتوان مرد به سختی که من (آنجا) زادم

اینک اما، پست و بلند روزگار و جزر و مد سیاست ایران و جهان در بیست سال گذشته، شیوه‌ی نگرش ایرانیان داخل وخارج کشور به یکدیگر را بهبود نسبی داده و همچنین دگرگونی‌ای در تفکردولتیان ایران پدید آورده است. شرح این نکته را می‌توان به این شیوه بازگفت: با تثبیت پایه‌های حکومت، دولتمردان امروز هراس چندانی از نیروهای مخالف خود در خارج از کشور ندارند. از دیگر سو، آسانی نسبی رفت و آمد به کشور و بهره وری از دستاوردهای نوین فنی مانند اینترنت و دورنویس و پست الکترونیکی، ارتباط فکری ایرانیان درون و برون ایران را در پی داشته و آنان را از حال و روز هم آگاه‌تر ساخته است. گروه ایرانیان خارج از کشور نیز که از سرگیجه‌ی سالهای اول مهاجرت بیرون آمده اند، پس از بیست سال به بلوغ فکری- سیاسی و سنی رسیده‌اند. اینان که تا چندی پیش بیشتر محصل و دانشجو ومجرد بودند اینک متاهل گردیده و به دنیای کار پا نهاده‌اند. نیاز به بقا آنان را برآن داشته تا عزلت اجباری و خودانگیخته‌ی مهاجرت و تبعید را کنار بنهند و با فرهنگ وآداب و رسوم کشور میزبان درگفت وشنود بگشایند. آنان اکنون، چمدانهای بسته به امید ایران را باز کرده و رویای بازگشت همیشگی را با واقعیت دیدار کوتاه مدت چند هفته‌ای سودا کرده‌اند. تعلق عینی، و گرچه نه عاطفی، به “اکنون” و “آنجا” جایگزین دلبستگی به “گذشته” و “اینجا/ایران” شده است. دیگر اکنون بخش بزرگی از ایرانیان خارج از کشورنه تنها دوگذرنامه‌ای و دوزبانه، که دوملیتی‌اند و گرچه شاید نسل اول ایشان هنوز در فرهنگ کشور میزبان ذوب نشده ولی بدون شک از آن تاثیر پذیرفته است.

یکی از پیش‌نیازهای اساسی هرگونه گفت و شنید ثمربخش با ایرانیان خارج از کشور پذیرش این واقعیت‌هاست. نمی‌باید و نمی‌توان مانند دن کیشوت به جنگ واقعیت‌ها رفت. نه تکفیر و نه مرثیه خوانی برای ایرانیانی که “دیگرگون” شده‌اند راه به جایی نخواهد برد. می‌باید به جای انگشت اتهام بر یکدیگر نهادن، از قدر مشترک باورها و دلبستگیهایی سراغ گرفت که می‌توانند همزبانی ایرانیان دوسوی مرز را سامان دهند. پاسخ به پرسش از چیستی این قدرمشترک باورها ودلبستگیها نیازمند کاوش ژرفتری درچندوچون هستی مادی و معنوی ایرانیان خارج از کشوراست. سخن خویش را درین زمینه پی می‌گیریم.

ویژگی‌های زندگی ایرانیان خارج از کشور

باید بر این نکته چشم گشود که شهروندان ایرانی خارج از کشور به هیچ رو جامعه‌ای یکسان وهمگون نیستند. جمع برون مرزی نیزهمچون جامعه‌ی درونی تنش‌ها و تناقض‌ها وچند گانگی‌های ویژه‌ی خویش را تجربه می‌کند. ناهمگونی آواره و مهاجر، مذهبی وغیرمذهبی، سنت‌گرا و متجدد، مرفه و بی‌چیز، نسل اولی و نسل دومی، از جمله برش‌هایی است که جمع دو تا سه میلیونی ایرانیان برون مرزی را به پاره‌های کوچکتر تقسیم کرده است. نباید رنگارنگی این طیف گسترده را نادیده گرفت و خارج از کشور را در محدوده‌ی شهر لس آنجلس و ایرانیان خارج از کشور را ساکنان آن کوی دید. بررسی جامعه شناختی ایرانیان برون مرزی نکته‌های زیر را آشکار می‌کند:

۱ – بیشتر ایرانیان مهاجراز بیست و پنج سال گذشته به خارج از کشور کوچ کرده‌اند. برای نمونه 83 درصد از ایرانیان ساکن امریکا از سال 1354/1975 به این سو به آن دیاررفته‌اند.

۲ – بیشتر ایرانیان خارج از کشور جوانان 25 تا 44 ساله‌اند. تعداد مردها کمی بیشتر از زن‌هاست.

۳ – بیشتر ایرانیان خارج از کشور متجدد، عرفی‌گرا و ملی‌گرا هستند و باوری به اینهمانی دیانت و سیاست ندارند.

۴ – اینان در به‌دست آوردن درجه‌های علمی هم از همتایان ایرانی درون کشور و هم از بسیاری دیگر اقلیت‌‌های مهاجر به غرب پیش‌ترند.

۵ – شمار درخوری از ایرانیان مهاجر با بهره‌گیری از مهارت‌های تجاری و نیز تخصص‌‌های فردی خویش به کارهای آزاد روی آورده‌اند.

۶ – به تقریب درنیمی از خانواده‌های ایرانی خارج از کشور، زن و مرد هر دو به کار می‌پردازند.

۷ – نگرش خانم‌های ایرانی خارج از کشور به مفهوم‌هایی چون عدالت در روابط زناشویی، معنای محدودیت‌های جنسی و تلقی از حقوق اجتماعی زنان به شیوه‌ی تفکر همتایان غربی خویش نزدیک‌تر شده است.

۸ – شمار ایرانیان ارمنی، کلیمی، بهایی، آسوری و زردشتی در جامعه‌ی برون مرزی چشمگیر است.

۹ – پدر و مادران ایرانی در تربیت فرزندان خویش تأکید بیشتری بر آموزش فرهنگ ایرانی دارند تا باورهای دینی.

۱۰ – شماره واهمیت ایرانیان نسل دوم رو به افزایش است. تولد و رشد و بلوغ فکری یافتن اینان در سرزمین میزبان، درک و دلبستگی پدران و مادرانشان به ایران وایرانیان را از ایشان دریغ کرده است.

با در نظرآوردن این نکته‌ها شاید بتوان ترازنامه‌ی ایرانیان خارج از کشور را اینچنین بازخوانی کرد: جامعه‌ی ایرانیان برون ‌مرز در بیست سال گذشته دگردیسی‌‌های ژرفی را تجربه کرده است. در هم آمیختگی فرهنگ بومی و فرهنگ میزبان هندسه‌ی فکری آنان را دگرگون ساخته و افق‌های نوینی از اندیشه و توانایی را به روی شان گشاده است. آموزش عالی، کاردانی فنی و مهارت تجاری پیشرفت چشمگیر آنان را در پی آورده است. دور افتادگی جغرافیایی اما، میراث فرهنگی، آداب و رسوم و دلبستگی‌های‌شان به ایران را از میان نبرده و بلکه به عکس شور پاسداری از آیین‌ها و مراسم ملی را در دل‌شان شعله‌ور ساخته است. امروزه کمتر اجتماعی از ایرانیان را می‌توان یافت که از مراسم نوروز و مهرگان و شب یلدا و چهارشنبه‌‌سوری به آسانی بگذرند. بیشتر ایرانیان بیرون مرزهمسری ایرانی برای خویش برمی‌گزینند و بر فرزندانشان نام‌‌های ایرانی می‌نهند. به زبان مادری شان شعر می‌خوانند و خواب می‌بینند و برای پیروزی ورزشکاران ایرانی اشک شوق در چشم می‌آورند. آلبوم عکس‌های قدیمی خویش را چون دردانه‌ای پاس می‌دارند و وصیت می‌کنند که بدن‌شان به خاک ایران سپرده شود. هیچ زلزله‌ای از ایران نگذشت که سیل کمک‌‌های ایرانیان خارج از کشور را در پی نداشت. امروز بنای بیمارستان و درمانگاه و مدرسه نیز به خیل یاری‌‌های آنان افزوده شده است. استادان و مهندسان و پزشکان‌شان برای مشاوره و همکاری‌های کوتاه مدت به ایران می‌آیند وایرانیان فرهیخته را به بازدید دیارخود دعوت می‌کنند. کتاب ‌های شان را در آن سرزمین‌ها منتشر می‌سازند و ایران را با کارهای فکری و قلمی خویش به دنیای خارج معرفی می‌کنند. امروزه بیش از سیصد مجله و نشریه در گوشه و کنارجهان دست در کاراین تلاش فرخنده‌اند.
بر این عاشقی‌ها جز نام “وطن‌دوستی از راه دور” نمی‌توان نهاد و بر منادیان گفتگو با ایرانیان خارج از کشور است که اهمیت روانشناختی این ناسیونالیسم را دریابند و آن را به‌سان قدر مشترک برگزینند. اینک بجاست که نظری بر اهمیت کنونی ایرانیان خارج از کشور بیفکنیم.

اهمیت کنونی ایرانیان خارج از کشور

امروز که ندای زنده‌ی “ایران برای همه ایرانیان” ناموس کج‌اندیشی‌های دیروز را به باد داده، شایسته است که ایرانیان خارج کشور نیز با دولتیان ایران بی‌پرده ‌تر سخن بگویند. اجازه می‌خواهم بنام یکی از میلیون ‌ها ایرانی برون مرز از زبان شاعر معاصر احمد شاملو از شما بپرسم که “دیری است با ما سخن به درشتی گفتید. خود آیا به دو حرف تابتان هست؟”

اندیشه گفتگوی تمدن‌ها، بی‌هیچ گفتگو، بسیار بجا و در خوراعتنا واحترام است. اما دولتمردان ما می‌بایست به خاطرآورند که اگر گفتگو با ایرانیان خارج از کشور را تاب نیاورند، باید سودای سخن گفتن با دیگر تمدن‌ها را که امری بسیار پیچیده‌ تراست فراموش کنند. سخن تنها دراین نیست که همزبانی با ایرانیانی که هزاران رشته‌ی الفت دل شان را با کشور خود پیوند داده است آسان‌تر است. نکته در اینجاست که هم میهنان برون ‌مرز به دلیل آشنایی شان با بیش از یک فرهنگ و بهره ‌وری از زبان ‌های بیگانه و نیز تماس نزدیک با دهکده‌‌ی جهانی اطلاعات، مفسران و مترجمان ضروری هرگونه گفت‌ وگو میان تمدن ایرانی ودیگرتمدن‌ها هستند. به این شیوه، گفت و شنید با ایرانیان خارج از کشورپیش شرط گفت‌ وگوی تمدن‌ هاست. از اینها گذشته، دولتیان امروز می‌دانند که برای دستیابی به فن‌آوری مدرن، رونق سرمایه ‌گذاری، پیشبرد روند خصوصی‌سازی، بهبود صادرات و نیز نقش کردن چهره‌‌ای زیباتر از ایران در دیدگان جهانیان، به همت و همیاری ایرانیان برون‌ مرز نیازمندند. و اگراین دولتمردان نیم نگاهی به عملکرد دولت‌های چین و هندوستان و مصر بیافکنند خواهند دانست که تا چه مایه در جلب همکاری هموطنان خارج از کشور خویش کوتاهی کرده‌اند. دولت چین، برغم وابستگی نظری خود به ایدئولوژی مارکسیسم، با پی‌گیری برنامه ‌ای روشن و مدون شهروندان مهاجر خویش را به بازگشت و سرمایه‌گذاری در کشورشان فراخوانده است.

آن‌چنان‌که امروز بالاترین رقم سرمایه‌‌گذاری در اقتصاد این کشور از سوی مهاجران بیرون از چین فراهم می‌شود. هندوستان اینک با سخت ‌ترین نمونه‌ی فرار مغزها روبروست. تنها در سال 1378/1999 یک سوم از یکصد و پانزده هزار ویزای مهاجرت متخصصان به امریکا به شهروندان هندی تعلق یافته است. با این همه دولت هندوستان بیشترین بهره را ازهمین شرایط ناهموار می‌برد. این دولت، با تقویت هرچه بیشتر نظام آموزشی کارآمد، پرداختن بودجه‌ی کافی برای پژوهش‌های دانشگاهی و آسان نمودن قانون‌های سرمایه‌‌گذاری در کشور راه بازگشت و سرمایه‌‌گذاری شهروندان مهاجرولی موفق خود را هموار کرده است. دولت مصر نیز برای رفع مشکل بیکاری خود با سایر کشورهای همسایه وارد مذاکره می‌شود و نیروی متخصص ولی بیکار خود را به این کشورها گسیل می‌دارد و پس از بازگشت، از سرمایه و تخصص افزونتر آنان بهره می‌برد. اما دریغ که دولتیان ایران هیچ یک از این شیوه‌ها را به جد نگرفته‌اند و به آنها به چشم استراتژی عملی خویش ننگریسته‌اند. در کارنامه‌ی شان به جز آنچه شتر سواری دولا دولا یا سیاست دو گام به پیش و یک گام به پس می‌خوانندش دیده نمی‌شود. می‌توان برخی کاستی‌های این کارنامه را در نمونه‌های زیر باز جست.

۱ – کوتاهی و ناتوانی در فراهم آوردن پیش نیازهای بازگشت. از جمله پذیرش تابعیت دوگانه، عفوعمومی، نفی تبعیض‌های حقوقی، تضمین امنیت سرمایه‌‌گذاری وحل مشکل نظام وظیفه.

۲ – پا فشاری بیش از حد برجلب سرمایه‌ی مالی ایرانیان برون‌ مرزکه اینک رنگ و بویی ابزارگرایانه و سودانگارانه نیز به خود گرفته است. برای نمونه تا چندی پیش نمایندگی‌های دولت ایران سیصد دلار برای تجدید گذرنامه و شانزده هزار دلار برای خرید خدمت سربازی طلب می‌‌کرده‌اند. دست بردن به این شیوه‌ها شاید مایه‌ی “ناچیزی” به خزانه ‌ی دولت بیافزاید ولی به هیچ رو نباید پنداشت که از فاصله‌ی دولت و ایرانیان برون‌ مرز “چیزی” فرو خواهد کاست.

۳ – چشم بستن ونادیده انگاشتن ومخالفت آشکار با سرمایه‌‌های فکری وگرایش‌های فرهنگی ایرانیان خارج از کشور. به نظر من، بیشتر ایرانیان برون ‌مرز نه غرب ستیزند و نه به مفهومی چون تهاجم فرهنگی غرب باور دارند. با اعلامیه ‌ی حقوق بشرمخالفتی ندارند. بیمی از پدیده‌ی جهانی شدن به خویش راه نمی‌دهند و درکناراینها نیز به هیچ روحاضرنیستند که به شخصیت ‌های ملی و تاریخی خویش پشت کنند. در نظرخواهی اخیر یک مجله و سایت اینترنتی، ایرانیان بیرون ایران، کوروش را مهم‌‌ترین شخصیت ایرانی پیش از قرن بیستم ودکتر محمد مصدق را مهم ‌ترین شخصیت ایرانی در قرن بیستم دانسته‌اند.

باری، اگر درکنارچشمداشت به سرمایه‌‌ی مالی ایرانیان برون مرز، به سرمایه‌‌ی فرهنگی ایشان هم نیم نگاهی بیفکنیم درخواهیم یافت که اینان نه تنها در بهبود وضع اقتصادی کشور، که در پیشبرد پروژه‌ی اصلاحات و ساماندهی جامعه‌ی مدنی نیز می‌توانند به یاری هم میهنان خویش بشتابند.

اکنون که ازبرکت جنبش مدنی و مردمی کشورمان دل مشتاق ایرانیان خارج کشور به تپش دوباره افتاده است بر دولتیان این مرز و بوم و بر سران قوای سه ‌گانه است که هریک دست دوستی این هم میهنان را به فراخور حال خویش بفشارند ودردام این خام ‌اندیشی نیفتند که تنها با برپایی چند همایش، هرچقدر هم گسترده، آن فاصله نامطلوب میان ایرانیان خارج و دولت ایران پیموده خواهد شد.

انقلاب، جامعه درونی و به پیروآن، جامعه‌ی ایرانیان برون ‌مرزرا نیز چند قطبی کرده است واین وضعیت ریشه دارترازآنست که درابتدا به ذهن می‌رسد. نباید آسانگیرانه پنداشت که نسل اول ایرانیان مهاجربا چند تعارف خشک و چند قول زبانی، دستاورد چندین ساله‌ی خویش را بر دوش نهاده روانه‌‌ی ایران خواهند شد. نیز نباید انگاشت که نسل دوم ایرانیان مهاجرهمان دغدغه‌‌های وطنی و پیوندهای عاطفی را به این سوی آب داشته باشد.

بازگشت بسیاری از ایرانیان مهاجرپیامدهای سیاسی و دیوانی فراوانی خواهد انگیخت و چه بسا امواج آن آسایشگاه بسیاری صاحب منصبان کنونی را آشفته سازد و مقام ورتبه‌شان را به خیل از راه رسیدگان متخصص واگذارد. اما با این همه گناه نابخشودنی آن است که دولتمردان ما ازاین پس نیزدست همکاری به سوی شهروندان خارج کشور درازنکنند وآنگاه ملت ایران تاوان این گناه را پرداخت کنند وهمان‌گونه که تا کنون شاهد فرارمغزها بوده‌اند، در روزگار جهانی شدن همچنان وهرروز شاهد افزایش فاصله‌ی خویش از جهان پیرامون باشند. آنچه گفته شد ما را به این نتیجه‌گیری می‌رساند که مسئولیت ویا وظیفه‌ی آغاز و پی‌گیری گفتگویی سازنده با ایرانیان برون مرز همواره بر دوش دولت ایران بوده و هست. افسوس که یک فرصت طلایی بیست ساله برای انجام این مهم را از کف داده ایم. در خاطره‌ی قومی ایرانیان اززمان مهاجرت به هندوستان تاکنون، کشور ما چنین موج مهاجرتی را از سرنگذرانده بود. اما کاری که ما برای چاره‌ی این موج درشت کردیم جز روی هم نهادن دستی بر دست دیگر نبوده است. نباید به نکوهش گذشته‌‌ها بسنده کرد. شرط خردورزی آن است که شرایط زمانه‌ی کنونی را بازشناسیم و گام‌های عملی برای بهبود آن برداریم. می‌توان به پیشنهادی‌های زیر اندیشید.

۱ – بر این اساس که گفتگو با ایرانیان برون ‌مرز کوششی پسندیده و ضروری برای پیشبرد منافع ملی ایران است، دولت و مجلس می‌‌توانند با تصویب قانون تابعیت دوگانه‌ی شهروندان ایرانی واعلان عفوعمومی برای مخالفان حکومت وتضمین امنیت حقوقی و مالی ایرانیان خارج از کشورنخستین گام‌‌ها را برای بازگردانیدن آنان و ایجاد وفاق ملی بردارند. رهاسازی ایرانیان خارج از کشور ازاین دغدغه ‌هاست که راه آبادانی کشوررا هموارتر می‌سازد. آن سخن حکمت آمیز را باید به یاد آورد که “آزادی، آبادی است.”

۲ – با پذیرش این حقیقت که حتی با شرایط یاد شده در پیشنهاد پیشین نیز بسیاری ازهموطنان مهاجر برای اقامت دائمی به ایران باز نخواهند گشت، دولت ایران می‌تواند گام‌های دیگری نیز برای کمک گرفتن ازایرانیان کارآمد برون مرز دردستور کارخویش بگنجاند. امروزه دربسیاری از سازمان‌‌های جهانی، ایرانیان در مقام‌هایی همچون کارشناس، مشاور و مترجم به کار مشغولند. دولت ایران باید با شناسایی این هموطنان از تجربه‌ها و یاری‌‌های آنان بهره ‌ور شود.

۳ – نقش واهمیت ایرانیانی که در کشورهای مهم زندگی می‌کنند باید در کانون توجه دولت قرار گیرد. برای نمونه نزدیک به نیمی ازایرانیان مهاجردر ایالات متحده سکنی دارند. ناگفته پیداست که اینان می‌توانند به راه‌‌های گوناگون مانند تشکیل “گروه‌های پشتیبان” (interest groups)، نامه‌‌نگاری به سیاستمداران آمریکا، ورود به احزاب سیاسی و تأثیر بر کنگره‌ی آمریکا از راه روشنگری افکار همگانی امریکاییان و روش‌های دیگر، بر بسیاری از سیاست‌های دولت امریکا درباره‌ی ایران و برای نمونه پایان دادن به تحریم اقتصادی ایران، تأثیر روشنی بگذارند.

۴ – دعوت از افراد، گروه‌ها و نهادهای فرهنگی- سیاسی ایرانی خارج از کشوربرای بازدید از ایران، دیدار و گفتگو با حفظ اصل احترام دوسویه.

۵ – برنامه‌ریزی عملی برای دعوت از استادان، پزشکان و دیگر کارشناسان ایرانی برای گذراندن فرصت‌‌های پژوهشی وآموزش در کلاس‌های کوتاه مدت و فشرده و نیزسنجش نیازمندی‌های علمی کشور به‌دست ایشان.

۶ – آسان کردن آمد وشد و یافتن کار درایران، هموارکردن راه دیدار وگفتگوی ایرانیان برون مرز با دولتیان بلند پایه و نیز شرکت ایشان در انتخابات.

بی‌شک همدلی ازهمزبانی خوشترست. پیام این نوشتارنیزهمین است که باید با هموطنان بیرون مرزاز درهمدلی درآمد. پذیرش دموکراسی و پلورالیسم سیاسی، ارزش نهادن به حقوق و آزادی‌های مدنی، کنارگذاشتن تقسیم بندی‌های سخت و انسان سوزی چون “خودی و ناخودی” وگشاده رویی در برابر زبان به نقد گشایان، شرط درآمدن از این دراست. شرط مهم دوم آن است که ایرانیان برون مرزرا نه وابسته به دولت، که دلبسته به ایران بدانیم و این دلبستگی را ارج بنهیم.

مرتبط

  • ژانویه 22, 2001
  • - مدیر
  • بدون نظر
  • ایرانیان خارج از کشور, مجله بخارا, مهاجرت
درباره این نویسنده
  • View all posts by مدیر
  • بلاگ
اشتراک‌گذاری
  • google-share

نظر بدهید لغو پاسخ

درباره سایت

در این سایت بسیاری از مقالات، مصاحبه‌ها، نقد کتاب‌ها و ترجمه‌هایی را که در سه دهه گذشته انجام داده‌ام را در کنار کتاب‌های من می‌توانید ببینید. سعی کرده‌ام متن اولیه را تا حد امکان حفظ کنم و اگر در مطبوعات ایران چیزی حذف شده بود آن را اضافه کنم. بعضی از مقالات این سایت برای اولین بار در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار می‌گیرند. لطفا نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را با من در میان بگذارید.

زندگی‌نامه

مهرزاد بروجردی به‌ سال 1341 در شهرآغاجاری به‌ دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی را در خوزستان گذرانید. چند ماهی پیش از انقلاب 57 برای تحصیل در رشته‌ی علم سیاست و جامعه‌شناسی به آمریکا سفر کرد. ادامه ...

تازه‌ها

  • علل و پیامدهای اعتراضات کنونی در ایران
  • ۴۱۰ پاسدار سیاست‌ورز
  • دفاع از کارنامه روشنفکران ایران، بخش اول
  • به کجا داریم میرویم؟ گفتگوی مهرزاد بروجردی، صادق زیباکلام و احمد وخشیته

تماس

Mehrzad Boroujerdi
Dean, College of Arts, Sciences and Education Missouri University of Science and Technology 118 Fulton Hall Rolla, MO 65409 573-341-4575
Profmehrzad@gmail.com
https://www.boroujerdi.spia.vt.edu
  • Facebook
  • Flicker
  • Skype
  • Twitter
  • Linkdin

جستجو



نقل مطالب این آرشیو با ذكر ماخذ یا با لینک آزاد است. Copyright © 2018. mehrzadboroujerdi.com

بازگشت به بالا