• خانه
  • مقالات
  • نقد کتاب
  • مصاحبه‌ها
  • ترجمه‌ها
  • خاطرات
  • شعر
  • عکس
  • زندگی‌نامه
  • ویدیوها
  • rss

سوداگران خیال در خارج از کشور (رویای خوش ایرانی در تبعید)

Mehrzad Boroujerdi and Geneive Abdo, “Ignore Iran’s Exile Dream Merchants,” The Daily Star [Beirut, Lebanon] (June 24, 2008).

دولتمردان ایران وقتی از جانب واشنگتن نگران می‌شوند، صحنه‌هایی اینچنین را تصور می‌کنند: اتاقی پر ‏از ایرانی‌های تبعیدی جوان و هیجان‌زده و تعدادی از مقامات دولتی رده‌پایین آمریکایی که به دور هم ‏مشغول مناظره درباره راه‌های آماده ساختن حرکت اپوزیسیون برای روزی هستند که رژیم ضعیف در ایران ‏در آستانه سرنگونی است. مساله اصلی در این مناظره این نیست که آیا دولت ایران سقوط خواهد کرد یا خیر؛ ‏بلکه مساله این است که این اتفاق چه زمان و با چه ابزاری روی خواهد داد.‏

یکی از شرکت‌کنندگان که مقام آمریکایی از وزارت خارجه است، ناخشنودی خود را پشت میکروفون اینچنین ‏اعلام می‌کند: “شما درباره انتخابات مجلس حرف بزنید و اینکه چه کسی برد و چه کسی بازنده شده است. ما ‏در آمریکا به مهره‌ها کاری نداریم. همه مثل هم هستند. ما به جامعه انسانی کار داریم.” یک شرکت‌کننده هم ‏که اعتماد به نفس بالایی دارد می‌گوید “وقوع یک انقلاب اجتناب‌ناپذیر است.”‏

این بحث، تصویری خیالی از ایرانی‌ها نیست. این چیزی است که چند هفته پیش در یک موسسه ارزیابی ‏دولتی اتفاق افتاده، اما می‌بایست سربسته باقی بماند زیرا درهای آن بر روی رسانه‌ها بسته بود. اما واشنگتن ‏چگونه می‌تواند دچار این توهم شود که یک انقلاب مخملی در ایران قابل انجام است؟ دولت آمریکا درحالیکه ‏با مشکلات عدیده در عراق و فشار کنگره برای چاره‌اندیشی درباره دخالت‌های ایران روبرو است، ضعیف‌‏تر از آن است که تحولی را در ایران پدید آورد. ‏

این بازی ایرانی علی‌رغم تعجب همگان، به همنوایی قبل از تهاجم به عراق شباهت داشت. نظیر کمک مالی ‏به تبعیدی‌های عراقی که قانون آزاد‌سازی این کشور را در سال 1998 فراهم آورد، دولت بوش 75 میلیون ‏دلار را برای “پیشبرد دموکراسی” در ایران اختصاص داده است. بخشی از این پول راهی رادیو و تلویزیون‌‏های فارسی زبان شده است، مابقی نیز به نارضایانی سپرده شده که لااقل به لحاظ نظری به ایجاد ناآرامی در ‏داخل کشور کمک می‌کنند. ‏

در برخی محافل واشنگتن شامل موسسات تحت حمایت مالی ایالات متحده، شورش داخلی در قالب تغییر ‏حکومت بر حمله نظامی ترجیح دارد. اما نظیر گزینه نظامی، اینکه دولت بوش تا چه میزان بر فشار خود در ‏این زمینه ادامه خواهد داد به حدس و گمان‌ها بستگی دارد. چیزی که مسلم است این است که جامعه تبعیدیان ‏ایرانی در دوره رئیس جمهوری بعدی، صرف‌نظر از اینکه نفر بعدی چه کسی باشد، بر ایده شورش مردمی ‏تاکید خواهند نمود. ‏

به هرحال بر سر راه دولت بوش و جانشینان او یک مشکل عملی وجود دارد. به‌سختی می‌توان توافقی را در ‏بین ایرانی‌های مخالف بر سر چگونگی تغییر رژیم شاهد بود. از نظر مخالفان داخل ایران نیز، دریافت پول ‏یا حمایت از آمریکا به معنای وداع با زندگی است. فعالان خود اشاره می‌کنند که تصمیم دولت بوش در کمک‌‏رسانی مالی به سازمان‌های جامعه مدنی از اعتبار این سازمان‌ها و گروه‌های غیردولتی در چشم مردم ‏عادی کاسته است.

با این‌حال فعالان دموکراسی داخل ایران، طرفدار وقوع یک انقلاب دیگر از نوع مخملی یا هر نوع دیگری ‏نیستند. همانطور که میلوان جیلاس نویسنده و سیاستمدار سابق یوگسلاوی می‌گفت: “زندگی عادی نمی تواند ‏طولانی مدت با رفتارهای انقلابی کنار بیاید.” اگر ما آنچه را که از سال 1979 بر سر ایرانی‌ها آمده درنظر ‏بگیریم، عطش آنها برای عادی بودن و کنار زدن تغییرات افراطی کاملا قابل درک خواهد بود.

ایرانی‌های در تبعید و موافق تغییر رژیم به چند گروه تقسیم می‌شوند. برخی از آنها مخالف حکومت تهران ‏هستند و در عین حال به نیات آمریکایی‌ها اعتماد ندارند. برخی دیگر مخالفانی هستند که از ساختار نسبتا ‏مناسبی برخوردارند و طرفدار انتقال پیام پدرسالارانه “آزادی” از طریق تلویزیون‌های ماهواره‌ای در ‏کالیفرنیا یا واشنگتن به داخل ایران هستند. البته عده‌ای هم هستند که تازه از کشور خارج شده و برخی از آنها ‏در حرکت دانشجویی اواخر دهه 1990 نقش داشته‌اند. آنها برای بازگشت به ایران دموکراتیک تا آخر ایستاده‌‏اند. ایرانی‌ها در ملغمه‌ای از افکارشان، غم دوری از وطن و امیدهای پریشان، اکنون کانون توجهات را به ‏سوی شورش از درون منعطف کرده‌اند.

نتیجه آن آسودگی خیال برای همه است. دولت بوش می‌تواند به منتقدان ناشکیبای خود بگوید فشار بی‌وقفه‌ای ‏را بر رهبران ایرانی وارد ساخته و در عین حال گزینه نظامی را نیز از نظر دور نساخته است. ایرانیان ‏درتبعید هم احساس می‌کنند با کمک مالی ایالات متحده می‌توانند در نهایت برای تغییر رژیم فشار وارد کنند. ‏اگر کارها مطابق نقشه پیش نرود، بهانه لازم هم در دست است. دولت آمریکا می‌تواند همیشه ادعا کند “احمد ‏چلبی نوع ایرانی” امید واهی داده و زیر قولش زده است. ایرانی‌های درتبعید هم می‌توانند ادعا کنند دولت ‏آمریکا حرف آنها را گوش نکرده است. ‏
در همین حال، هیچکدام از طرفین هیچ تمایلی برای پاسخ دادن به سوالات موجود درباره رویکرد تغییر رژیم ‏از خود نشان نمی‌دهند: آیا ایرانی‌های در تبعید گروه مناسبی برای انجام این کار هستند؟ آنها از چه میزان ‏حمایت اجتماعی در داخل ایران برخوردار هستند؟ چرا آنها نمی‌توانند بین خودشان همکاری داشته باشند؟ ‏فعالیت‌های آنها از چشم مردم ایران چگونه ارزیابی خواهد شد درحالیکه امپریالیسم غربی در متن و ریشه ‏این طیف سیاسی قرار گرفته است؟ آیا این اقدامات به تحریک رژیم مملو از وسواس‌های امنیتی در داخل ‏دامن نخواهد زد؟

واقعیت این است که دولت بوش در تلاش برای یافتن یک لخ والسای ایرانی عاجز مانده است، به همان اندازه ‏که مخالفین ایرانی در جمع شدن پشت سر یک رهبر پیشرو درمانده‌اند. بنابراین سوال پیش رو یکی از این دو ‏گزینه آمریکایی است: حمله نظامی یا انقلاب؟ یکی از رویکردها این است که ایالات متحده از همه پیش شرط‌‏ها صرفنظر نموده و وارد گفتگوهای مستقیم و جدی با ایران شود. این مطبوع‌ترین گزینه برای دولت بوش ‏است اما برای رئیس جمهور بعدی (خصوصاً اگر دموکرات باشد) واقعی‌تر خواهد بود.

اگر واشنگتن تصمیم بگیرد به گزینه مذاکرات مستقیم تن بدهد، منطقی آن است که تمام طیف‌های سیاسی ‏ایران را به جای برگزیدن تنها “میانه‌روها” یا “مصلحت‌اندیش‌ها” وارد معادله کند. کسانی که می‌بایست ‏مخاطب واشنگتن قرار گیرند، باید آنهایی باشند که بر تهران حاکم‌اند و نه سوداگران توهمات ایرانی. ایالات ‏متحده می‌بایست قبل از آنکه یک جامعه دیگر از ایرانیان تبعیدی به سیاست خارجی‌اش جهت دهد، باید سخت ‏فکر کند.

مرتبط

  • ژوئن 24, 2008
  • - مدیر
  • بدون نظر
  • اپوزیسیون, جرج بوش
درباره این نویسنده
  • View all posts by مدیر
  • بلاگ
اشتراک‌گذاری
  • google-share

نظر بدهید لغو پاسخ

درباره سایت

در این سایت بسیاری از مقالات، مصاحبه‌ها، نقد کتاب‌ها و ترجمه‌هایی را که در سه دهه گذشته انجام داده‌ام را در کنار کتاب‌های من می‌توانید ببینید. سعی کرده‌ام متن اولیه را تا حد امکان حفظ کنم و اگر در مطبوعات ایران چیزی حذف شده بود آن را اضافه کنم. بعضی از مقالات این سایت برای اولین بار در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار می‌گیرند. لطفا نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را با من در میان بگذارید.

زندگی‌نامه

مهرزاد بروجردی به‌ سال 1341 در شهرآغاجاری به‌ دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی را در خوزستان گذرانید. چند ماهی پیش از انقلاب 57 برای تحصیل در رشته‌ی علم سیاست و جامعه‌شناسی به آمریکا سفر کرد. ادامه ...

تازه‌ها

  • علل و پیامدهای اعتراضات کنونی در ایران
  • ۴۱۰ پاسدار سیاست‌ورز
  • دفاع از کارنامه روشنفکران ایران، بخش اول
  • به کجا داریم میرویم؟ گفتگوی مهرزاد بروجردی، صادق زیباکلام و احمد وخشیته

تماس

Mehrzad Boroujerdi
Dean, College of Arts, Sciences and Education Missouri University of Science and Technology 118 Fulton Hall Rolla, MO 65409 573-341-4575
Profmehrzad@gmail.com
https://www.boroujerdi.spia.vt.edu
  • Facebook
  • Flicker
  • Skype
  • Twitter
  • Linkdin

جستجو



نقل مطالب این آرشیو با ذكر ماخذ یا با لینک آزاد است. Copyright © 2018. mehrzadboroujerdi.com

بازگشت به بالا