منتشرشده در مهرنامه شماره ۳۸ (مهرماه ۱۳۹۳) – صفحه ۴۹ و ۵۰ حسین بشیریه دوست و همکار و همسایهی من است و اینک سی سالی از نخستین بار که با نام و اندیشهی او در کتاب «دولت و انقلاب در ایران» (انتشارات سنمارتین 1984) آشنا شدم میگذرد. سالها پس از آن در سفرهای دورهی اصلاحات به ایرا
کار و بار روشنفکران مانند یک بانک است که به جای وام مادی وام فکری به جامعه میدهد و از این رو در روند دگرگونیهای اجتماعی سیاسی و فرهنگی سرمایهگذاری میکند.
چندی پیش، در سفری به کشور تونس در جلسهای حضور یافتم که در آن هفتاد جوان عرب از هفده کشور مختلف گردهم آمده بودند تا تجربههای خویش از انقلابهای دنیای عرب را با یکدیگر در میان بگذارند و از بیم و امیدهای خود درباره چند و چون فردای سرزمینهایشان سخن بگویند.
کتاب غربزدگی مرامنامه گونهای وطن دوستی یا ملی گرائی ضداستعماری برای ما ایرانیان بود که درآن تشیع بهسان هسته هویت ایرانی جلوه میکرد. این نگرش در برابر آریاگرایی شاه که خود نمادی ازمالیخولیای خود بزرگبینی رژیم بود قد برمیافراشت.
ناسیونالیسم مانند خانواده براساس یک سری منافع مادی شکل نگرفته و لذا خالص به نظر میآید. عشق به وطن یک موضوع اخلاقی است و لذا بسیار قویتر از دلبستگی به یک طبقه، حرفه و یا سازمان است.
بومیگرایی بر اساس تفكری كه دغدغه هويت دارد شكل میگيرد تا بر چیستی و ويژگیها و نقش فرهنگ بومی در برابر فرهنگ دیگران و جهانشمولی آن انگشت تاکید بگذارد.