• خانه
  • مقالات
  • نقد کتاب
  • مصاحبه‌ها
  • ترجمه‌ها
  • خاطرات
  • شعر
  • عکس
  • زندگی‌نامه
  • ویدیوها
  • rss

دکتر حسین بشیریه و علم سیاست در ایران امروز*

منتشرشده در مهرنامه شماره ۳۸ (مهرماه ۱۳۹۳) – صفحه ۴۹ و ۵۰

حسین بشیریه دوست و همکار و همسایه‌ی من است و اینک سی سالی از نخستین بار که با نام و اندیشه‌ی او در کتاب «دولت و انقلاب در ایران» (انتشارات سن‌مارتین 1984) آشنا شدم می‌گذرد. سال‌ها پس از آن در سفرهای دوره‌ی اصلاحات به ایران، نام ایشان و سیدجواد طباطبایی را به‌سان دو استاد پرآوازه علم سیاست می‌شنیدم و از سال 1385 تاکنون نیز در دانشکده علم سیاست دانشگاه سیراکیوز همکار ایشان بوده‌ام. شخصیت متین و فروتن علمی و اخلاقی ایشان را همه‌ی کسانی که زمانی با دکتر بشیریه سروکار داشته‌اند، می‌شناسند. دل روشن و منش معتدل و چیره‌دستی‌اش در فن آموزش و استادی، او را شمع جمع پژوهندگان و دانشوران ایرانی ساخته است. کارنامه علمی او نیز همچون شخصیت‌اش، چشمگیر است. بیش از شانزده کتاب و ترجمه کتاب از او به چاپ رسیده که در هر یک، بشیریه همچون استادش حمید عنایت، با قلمی روان و دقتی ستودنی به‌کار آموزش و پرورش نسل نوین ایران از راه انتقال اندیشه‌های اندیشورانی چون تامس هابز و برینگتن مور، یورگن هابرماس و میشل فوکو، پرداخته است. بی‌شک پرداختن به سویه‌های گوناگون آثار و اندیشه‌های دکتر بشیریه بیرون از توان من و حد این نوشتار مختصر است. بدین‌روی در این مقاله تنها به آموزه‌ی توسعه‌ سیاسی در اندیشه‌ی ایشان ـ آن‌سان که در کتاب‌هایی چون «موانع توسعه سیاسی در ایران»، «دیباچه‌ای بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران» و «عقل در سیاست» ـ بازتابیده است، خواهم پرداخت.

***

کارنامه علمی دکتر بشیریه از یک پیوستار اندیشگی خبر می‌دهد: کتاب «دولت و انقلاب در ایران» که بازپرداختی از رساله‌ی دکترای ایشان در دانشگاه لیورپول انگلستان می‌باشد، بررسی درخوری است از فرآیند سامان‌یابی دولت در ایران که به تحلیلی دقیق از علت‌های سیاسی و اجتماعی انقلاب 57 می‌انجامد. با وام‌گیری نظری از اندیشمندانی چون آنتونیو گرامشی، نیکلاس پولانتزاس و کرین برینتون، بشیریه تحلیلی چندسویه از انقلاب در میان می‌آورد و با کاربست مفهوم‌هایی چون «بلوک قدرت»، «نیروی هژمونیک»، «دولت پاتریمونیال» و «دوره ترمیدور» ‌ابزارهای کارآمدی برای وارسی یک انقلاب پیچیده فراهم می‌سازد. او که از استادان برجسته‌اش ارنستو لاکلاو (Ernesto Laclau) و باب جزوپ (Bob Jessop) نظریه‌های سیاسی و رفتارشناسی سیاسی را به خوبی آموخته است، در بازگشت به ایران برنامه آموزشی جامعه‌شناسی سیاسی را پیش می‌گیرد تا با تأکید بر نقش روابط قدرت در پهنه‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، ساختار دولت و دستگاه طبقاتی و کانون‌های قدرت در جامعه ایران را وارسد و از چند و چون دادوستد دیالکتیکی میان آنها سراغ گیرد. مفهوم‌های کلیدی او در این جستار را، در کنار مفهوم کانونی قدرت، نمایندگی، شهروندی، دموکراسی، جنبش‌های اجتماعی و توسعه سیاسی سامان می‌دهند. در این میان، و پس از مفهوم قدرت، نکته «توسعه سیاسی» بیش از دیگران در کانون اندیشه‌ورزی بشیریه می‌نشیند. از دیدگاه اندیشه توسعه سیاسی، شکل‌گیری سیاست امری است تاریخی و تاریخمند که در آن، وزن نهادهای سیاسی و شیوه‌ی بازتولید روابط اقتدار در پهنه‌ی حکومتگری، سرنوشت و سرشت سیاست را رقم می‌زنند. از این رو رویکرد توسعه سیاسی، سیاست را در گرانیگاه تحلیل توسعه می‌نشاند و، چهره‌های رسمی و عملی دستگاه اقتدار را از تراز تحلیل کنار نمی‌گذارد و نهادهای سیاسی را به سان رقم‌زنندگان قانون‌‌های حاکم بر جامعه (و یا بر انگیزه‌ها و توانمندی‌ها و محدودیت‌های بازیگران سیاسی)، در پیش چشم می‌آورد. از چند و چون بسیج سیاسی می‌پرسد، بحران مشروعیت حاکمان را بررسی می‌کند و از موانع توسعه سراغ می‌گیرد.

بشیریه در نگاهش به دولت و عقلانیت به راه هگل نمی‌رود و از این رو شرط توسعه سیاسی را نه در تقویت و گسترش دولت، که در تکامل و بهروزی و بسامانی جامعه مدنی بازمی‌جوید. برای او هدف توسعه سیاسی نیز چیزی جز گسترش فرآیند مشارکت و دست در کاری شهروندان و رقابت مسالمت‌آمیز گروه‌های اجتماعی در زندگی جمعی و سیاسی یک جامعه نیست (موانع توسعه سیاسی، صفحه 12). مشارکتِ بدون رقابت، به توسعه سیاسی نمی‌انجامد، چنانکه تنگنای سیاست و مهم‌ترین مانع توسعه سیاسی در ایران نیز چیزی جز نبودِ زمینه‌های لازم برای همدلی و همکاری میان حزب‌های سیاسی نیست. (عقل در سیاست، ص 747). در کاوش زمینه‌هایی چون تجربه حزب‌گرایی، همبستگی ملی، چند و چون نیروهای اپوزیسیون و چیستی شکاف‌های جامعه مدنی، بشیریه پیرو نگاه و رویکردی ساختاری است. او نه دلتنگ ایدئولوژی است و نه نگاه حسرت‌بار به گذشته ایران دارد، «هویت ناب و خالص» را مفهومی بی‌مصداق و موهوم می‌داند و برنامه‌ی آرمان‌گرایانه برای برساختن «انسان ناب» در این عالم و میان این آدمیان ندارد.

همچون برینگتن مور بر آن است که توسعه دستگاه سیاسی پیش‌نیاز توسعه اقتصادی و اجتماعی است ولی به خلاف ساموئل هانتینگتن، نسخه‌ای برای افزایش قدرت سیاسی دولت نمی‌پیچد چراکه دولت تمرکزگرا را خود بزرگ‌ترین خطر برای توسعه سیاسی می‌شمارد. از یکسو، شکوفایی و بالیدن جامعه مدنی را تا فراهم شدن تمامی شرایط به تأخیر نمی‌افکند و از دیگرسو، برآمدنِ آن را در گرو ـ و یا عینِ ـ تکاپوهای مدنی و اجتماعی شهروندی، هرچند نارس و نارسا، می‌داند (عقل در سیاست، ص 761).

برای بشیریه، هویت‌های اجتماعی ایرانی به هیچ‌رو ناب و یکدست نی‌اند و بدین‌رو نظام سیاسی‌ای که تشنه تمرکز قدرت باشد در جامعه‌ای چندوجهی و چندرنگ همچون جامعه ایران، بختی برای ثبات درازمدت ندارد. در نگاه او ساختار قدرت سیاسی در ایران تا آغاز سده‌ی بیستم، نظامی پاتریمونیال بوده که با برآمدن رضاشاه و پی‌افکنی نخستین دولت مطلقه مدرن به دست او، پایان یافته است (موانع توسعه سیاسی، ص68). نیز این تنها انقلاب مشروطه نبود که به برآمدن دولتی تمرکزگرا انجامید و توزیع قدرت سیاسی میان نهادهای مدنی و دموکراتیک را ناممکن ساخت. انقلاب 57 هم، گرچه در کالبد یک دستگاه دین‌سالار، اقتدارگرا و انتخاباتی، همان نتیجه را به‌بار آورد. چنین است که به باور بشیریه در نبود یک جامعه مدنی بسامان و گسترش یافته، برآمدن دولت مطلقه (عرفی یا دینی) تکرار سرشت و سرنوشت سیاسی ایران کنونی را تصویر می‌کند (موانع توسعه سیاسی، ص 37)؛ گرچه انقلابی‌های هوادار برآمیختن دین و دولت شاید به‌راستی در پی پی‌افکندن دولت مطلقه‌ی این بار دینی نبوده‌اند. مهندس بازرگان در رساله‌ی «مرز بین دین و سیاست» استدلال ‌کرد که چیرگی دین بر سیاست آن را اصلاح خواهد کرد و دوری مذهب یا زبونی‌اش در دست سیاست به نابودی مذهب خواهد انجامید و در پی، اساس اجتماع فرو خواهد ریخت.

دکتر بشیریه، اما، به درستی بر این نکته انگشت می‌نهد که «سیاست وقتی صددرصد دینی می‌شود که هرگونه بحثی درباره توسعه به عنوان هدف را کنار بگذاریم. از سوی دیگر وقتی غایت، توسعه باشد، لاجرم دین ابزاری می‌شود و طبعا در مورد ابزار با سهولت بیشتری می‌توان تجدیدنظر کرد تا در مورد غایات.» (عقل در سیاست، ص 725) بدین‌قرار، بشیریه موانع توسعه سیاسی در ایران را به سه دسته تقسیم می‌کند:

1ـ ساختار قدرت سیاسی؛ تمرکزیافتن منابع قدرت و مهار (ازجمله ارتش، دستگاه بوروکراسی، حزب) در دستان یک گروهِ اندک‌شمار (دولت).
2ـ چندپارگی‌های اجتماعی فرهنگی: ازجمله شکاف‌های تمدنی، فرهنگی، محلی، قومی و طبقاتی.
3ـ فرهنگ سیاسی پاتریمونیال در اندیشه و منش نخبگان حاکم و توتالیتاریسم ایدئولوژیک سیاسی ایشان که برابرش «دیگری/ مخالف» به «دشمن» تبدیل می‌شود، «سازش» هم معنای «خیانت» دانسته می‌شود، «حاکم»‌ و

«قدیس» و «ابرمرد» یکی می‌شوند و آنگاه «فرهنگ تابعیت» راه را بر «فرهنگ مشارکت» می‌بندد و نخبگان رقابت «دیگری» با خود را برنمی‌تابند. در پی پدیداری و پابرجایی این هر سه مانع، بستر مشارکت سیاسی بسته می‌شود، قدرت سیاسی در دستان گروه اندک‌شماری باقی می‌ماند، و دگرگونی تدریجی و مسالمت‌جویانه روی نمی‌نماید. به ناچار، بحران ایدئولوژیکِ دولت مطلقه پدیدار شده و دستاوردهای توسعه اقتصادی را بی‌ثباتی برخاسته از قدرت مطلقه برباد می‌دهد؛ قدرت سیاسی و قداست دینی درهم می‌آمیزند ولی با رشد بی‌اعتمادی و بدبینی جمعی، حنای هر دو رنگ می‌بازد و درهم‌آمیختن‌شان به پایداری‌شان نمی‌انجامد.

***

بی‌شک بشیریه در تحلیل‌های خود به استادی اندیشه‌های علم سیاست را به کار می‌گیرد و از افکار اندیشمندانی چون مارکس، گرامشی، پولانتزاس، فوکو و وبر و همچنین برینگتن مور، گابریل آلموند، روبرت دال و مارتین لیپست برای درک سیاست ایران بهره‌ور می‌شود. اما شاید بتوان گفت که جای مفهوم‌های کلیدی‌ای چون تداوم نظام‌های خودکامه (authotarian States)، روابط غیرنظامیان و ارتش ـ Civil – milita و نزاع‌های قومی و رفتار انتخاباتی شهروندان (electoral behavior)، که امروزه بیشتر و بیشتر در قلمروی علم سیاست تطبیقی و در گستره نظریه‌های گذار به دموکراسی به کار تحلیل و تبیین می‌آیند، در پژوهش‌های بشیریه خالی است. از دیگرسو، در چند سال گذشته، نکته «فرهنگ سیاسی» (political culture) دستخوش نقدهای جدی روش‌شناختی بوده است. چراکه به باور ناقدان مفهوم «فرهنگ سیاسی»‌بیش از حد تجریدی (abstract) است. گویی همه‌چیز را می‌توان با این مفهوم تبیین کرد در حالی که درست به همین رو، ارزش روش‌شناختی و معرفتی این مفهوم، به ویژه در واکاوی نسبت‌های عِلِی و معلولی پدیداری سیاسی و اجتماعی، فرو می‌ریزد. نیز نقدهای هواداران مکتب گزینش عقلانی (Rational Choice) و برساخته‌گرایان (Constructivists) بر مفهوم فرهنگ سیاسی پژوهشگران را به بازبینی در ارزش نظری این مفهوم فرا می‌خواند.

از دیگرسو، شاید بتوان کم‌پرداختنِ بشیریه به سویه‌ی اقتصادی توسعه را نیز کاستی‌ای در کار او دانست. گرچه بی‌هیچ شک نمی‌توان به توسعه سیاسی اندیشید و از سیاست و دولت به‌سان نکته کانونی این اندیشیدن سراغ نگرفت، اما بسا که در هم‌تنیدگی سیاست و اقتصاد از بشیریه عطف نظر بیشتری به قلمروی اقتصاد سیاسی طلب می‌کند.

بی‌گمان این هر دو نقد ذره‌ای از ارزش کار دکتر بشیریه که به درستی «پدر جامعه‌شناسی سیاسی درایران» خوانده شده‌اند، نمی‌کاهد. ای‌بسا که شاگردان پیشین او و استادان امروز علم سیاست در ایران، گام‌های بلندی در ادامه‌ی راه او برداشته و به شکوفایی هرچه بیشتر این رشته پژوهشی یاری خواهند رسانید.

* این نوشته، چکیده‌‌ای است از سخنرانی نویسنده در میزگردِ «ارزیابی کارنامه علمی دکتر حسین بشیریه» ـ کنگره انجمن پژوهش‌های ایران‌شناسی ـ مونترال کانادا ـ تابستان 2014.

مرتبط

  • آبان ۰۶, ۱۳۹۳
  • - مدیر
  • ۱۵ نظر
  • حسین بشیریه, مهرنامه
درباره این نویسنده
  • View all posts by مدیر
  • بلاگ
اشتراک‌گذاری
  • google-share
۱۵ نظر
  1. حجت ۱۳۹۳ اسفند ۲۴ در ۱۶:۵۱ پاسخ

    سلام با تشکر از شما لطفا درصورت امکان مطالب جدید را از طریق ایمیل اطلاع دهید. با تشکر

  2. محسن برقی ۱۳۹۴ فروردین ۱۹ در ۰۶:۴۶ پاسخ

    آقای دکتر ممکنه ایمیل آقای دکتر بشیریه تو دانشگاه آمریکا رو به من بدید

    • ناشناس ۱۳۹۴ مرداد ۲۰ در ۱۳:۲۶ پاسخ

      hbashiri@maxwell.syr.edu

  3. سیامک وطن خواه ۱۳۹۴ خرداد ۳۱ در ۰۴:۰۱ پاسخ

    باسلام وتشکر از تحلیل فصیح وبلیغ جنابعالی درمورد دکتربشیریه

  4. مسعود ۱۳۹۴ تیر ۱۷ در ۱۲:۴۸ پاسخ

    با سلام خدمت شما و بویژه استاد گرامی و ارجمندم جناب دکتر بشیریه !
    نوشته جنابعالی مرا به یاد دوران دانشجوئی در سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ ( دوره لیسانس ) و ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۲ ( فوق لیسانس ) برد ، زمانی که استاد بشیریه در رشته علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی تدریس میکردند و من هم افتخار شاگردی ایشان را داشتم.
    در این فرصت لازم میدانم بخاطر استاد بشیریه ، یادی بکنم از سایر اساتید که همزمان همکار ایشان بودند : اساتید : شیخ الاسلامی ، مقتدر ، رئیس طوسی ، روشندل ، میلانی ، اشرفی ، صدری ، رضوی ، صوراسرافیل ، شاهنده ، افتخاری

  5. بهروز ۱۳۹۵ خرداد ۱۰ در ۱۱:۱۱ پاسخ

    از شما سپاسگزارم که در شرایط فعلی که بزرگوارانی چون دکتر بشیریه به اجبار کوچ میکنند به دیار غربت،شما با کوششی که در این راه دارید این نسل تشنه سرگردان دانش را از پرتو اندیشه های بزرگانی چون ایشان و ایضا شخص خودتان،بهره مند میکنید.آرزو میکنم این کوشش روز بروز دامنه بیشتری بیابد.موفق باشید

  6. adel ۱۳۹۵ تیر ۲۷ در ۱۰:۴۰ پاسخ

    دکتر بروجردی سلام …من دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی هستم .برای ادامه تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا از شما سوال دارم و این سوال اینه که ایا تحصیل در گرایش جامعه شناسی سیاسی در ایران مفید و سودمنده یا نه…مرسی

    • مهرزاد بروجردی ۱۳۹۵ آذر ۱۳ در ۰۴:۱۱ پاسخ

      چرا سودمند تیست؟ فقط یک موضوع بکر را انتخاب کنید.

  7. ناشناس ۱۳۹۵ مرداد ۱۱ در ۲۱:۴۹ پاسخ

    ضروری است اندیشه های دکتر بشیریه بیشتر به اطلاع جامعه جوان دانشگاهی ایران برسد.سپاس از شما که این مهم را بر عهده گرفته اید

    • مهرزاد بروجردی ۱۳۹۵ آذر ۱۳ در ۰۴:۰۸ پاسخ

      لطف دارید.

  8. مهرزاد بروجردی ۱۳۹۵ آذر ۱۳ در ۰۴:۰۹ پاسخ

    لطف دارید.

  9. علی ۱۳۹۵ بهمن ۰۸ در ۱۵:۱۰ پاسخ

    باسلام
    با توجه به اینکه یکی از ترجمه های جناب بشیریه در مورد نظریه های دولت ست .میخواستم نظر شما را در مورد کتاب لئو اشتراوس درین زمینه بدانیم ایا شما موافید ارای اشتراوس؟

  10. نوید ۱۳۹۵ اسفند ۰۴ در ۰۸:۴۱ پاسخ

    لطفا بفرمایید چگونه می توانم بطور مستمر از مقالات و آثار حضرتعالی و نیز دکتر بشیریه استفاده کنم. چنانچه سایت یا وبلاگ و وب نوشت و یا دسترسی دیگری وجود دارد بفرمایید تا بهره مند شوم. با تشکر از لطف شما

    • مدیر ۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۷ در ۱۳:۵۸ پاسخ

      https://mborouje.expressions.syr.edu/
      برای بنده به این صفحه رجوع کنید.

      دکتر بشیریه صفحه فعالی ندارند.

  11. فرهاد علی زاده ۱۳۹۷ فروردین ۱۳ در ۱۷:۵۰ پاسخ

    سلام جناب دکتر بروجردی عزیز
    من فارغ التحصیل کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات هستم. اما به علت علاقه بسیار به رشته علوم سیاسی تمایل دارم از مقطع ارشد علوم سیاسی شروع کنم. آیا تصمیم منطقی است؟ متشکرم

نظر بدهید لغو پاسخ

درباره سایت

در این سایت بسیاری از مقالات، مصاحبه‌ها، نقد کتاب‌ها و ترجمه‌هایی را که در سه دهه گذشته انجام داده‌ام را در کنار کتاب‌های من می‌توانید ببینید. سعی کرده‌ام متن اولیه را تا حد امکان حفظ کنم و اگر در مطبوعات ایران چیزی حذف شده بود آن را اضافه کنم. بعضی از مقالات این سایت برای اولین بار در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار می‌گیرند. لطفا نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را با من در میان بگذارید.

زندگی‌نامه

مهرزاد بروجردی به‌ سال 1341 در شهرآغاجاری به‌ دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی را در خوزستان گذرانید. چند ماهی پیش از انقلاب 57 برای تحصیل در رشته‌ی علم سیاست و جامعه‌شناسی به آمریکا سفر کرد. ادامه ...

تازه‌ها

  • رشته‌ی پیوندهای خانوادگی میان سیاست‌پیشگان ایرانی پس از انقلاب
  • پرگار: بومی‌گرایی چیست؟
  • درباره‌ی اندرزنامه‌ها و نصیحت‌الملوک سعدی
  • “ایران پسا انقلاب؛ کتابچه راهنما”

تماس

mborouje@syr.edu Tel: (315)443-5877 Department of Political Science, Syracuse University, Syracuse, NY 13244, USA کانال تلگرام ...
  • Facebook
  • Flicker
  • Skype
  • Twitter
  • Linkdin

نقل مطالب این آرشیو با ذكر ماخذ یا با لینک آزاد است. Copyright © 2018. mehrzadboroujerdi.com

بازگشت به بالا