• خانه
  • مقالات
  • نقد کتاب
  • مصاحبه‌ها
  • ترجمه‌ها
  • خاطرات
  • شعر
  • عکس
  • زندگی‌نامه
  • ویدیوها
  • rss

تاریخ‌نگاری آدمیت

منتشرشده در شماره ۴۲ شهروند امروز
25 فروردین 1387

آیا تاریخ‌نگاری آدمیت نظریه‌‌مند بود؟

آدمیت یک فیلسوف نبود و نباید چنین چشمداشتی از او داشت. به‌سان هر تاریخ‌نگار دیگری، نگاهش وابستگی به یک دیدگاه ویژه داشت. بی‌سببی نیست که نام او با مفهوم‌هایی چون بیداری و آگاهی و کندوکاو اندیشه‌ها و زبان نویسندگی او با پاکیزگی وعفت کلام در آمیخته است. آدمیت پیشگام تاریخ‌نگاری اندیشه درایران نوین بود و پنجاه سال در خط مقدم تاریخ‌نگاری قلم و قدم زد.

و همین تاریخ‌نگاری اندیشه مایه‌ی امتیاز آدمیت از تاریخ‌‌نویسان پیش از او است؟

بله. پیش از آدمیت کسانی چون عباس اقبال آشتیانی، خانبابا بیانی، پرویز یغمایی، قاسم غنی، ذبیح‌الله صفا، علامه قزوینی، فخرالدین شادمان و احمد کسروی بوده‌اند که تاریخ نوشته‌اند. اما با آدمیت یک شیوه‌ی تاریخ‌نگاری تازه آغاز شد و نسل جوان ما بسیار وامداراین شیوه تاریخ‌نگاری است. پس از آدمیت، پژوهندگانی مانند امجدی شیرازی، عبدالحسین زرین‌کوب، امیرحسین آریان‌‌پور، عباس زریاب‌ خویی، ‌شاهرخ مسکوب،‌ ایرج افشار و احسان یارشاطر در گروه این تاریخ ‌نگاران نوین جای می‌گیرند. برخلاف آنچه برخی گفته اند، نگاه آدمیت‌ تک‌ خطی و محدود نبود. اوهم درباره‌ی محمد امین رسول ‌زاده متفکر حزب دموکرات می‌نویسد وهم درباره‌ی شیخ فضل‌ الله نوری؛ هم به امیرکبیر می‌پردازد وهم به آقاخان کرمانی. آدمیت در تاریخ‌‌نگاری آن دوره تنها هم نبود. به جز او ناظم‌ الاسلام کرمانی، ‌ابراهیم صفایی، حافظ فرمانفرماییان، مهدی ملک ‌زاده و یحیی دولت‌ آبادی نیز از دگرگونی‌های اندیشگی جامعه‌ی ایران سراغ می‌گیرند و نشان می‌دهند که چگونه پایه‌های ایدئولوژیک استبداد با درآمدن مفهوم‌های تازه‌ای مانند وطن‌پرستی و عرفی‌گرایی سست می‌شود. بنابراین کارآقای آدمیت کاری بسیار ارزشمند‌ی است و اگر بخواهیم کسی در تراز ایشان بیابیم، ‌باید از آلبرت حبیب حورانی (Albert Habib Hourani) یاد کنیم که به همین شیوه به بررسی اندیشه‌های متفکران عرب پرداخته است.

من به نسل جوان پیشنهاد می‌ کنم که اگر همه‌ی کتاب‌‌های آقای آدمیت را نمی‌توانند بخوانند،‌ دست کم دو مقاله‌ی بی‌ نظیر ایشان را بخوانند. یکی مقاله‌ی مشهور “آشفتگی در فکر تاریخی” و دیگری مقاله ‌ای است که در مجله‌ی مطالعات ایران‌شناسی در سال 1350/1971 چاپ کردند به نام “مشکلات تاریخ‌نگاری در ایران.” متأ‌سفانه بسیاری از کارهای تاریخ‌نگاری پس از انقلاب کم ‌محتوا و یک‌ جانبه و ناشکیبا در روایتگری اندیشه‌های دیگران است. در این دوران تاریخ‌نگاری رسمی جا را بر کسانی چون آدمیت تنگ کرده است.

آقای سیدجواد طباطبایی در کتابشان “حکومت قانون” برآنند که مشروطه باید از دل سنت بیرون آید در حالی‌که در نیمه‌ی نخست سلطنت قاجار تصلب و سترونی سنت قدمایی اجازه‌ی چنین زایشی نمی‌داده است. به باور آقای طباطبایی آدمیت به این نکته نظر نگشوده است.

به‌ هرروی آدمیت درباره‌ی دورانی از اندیشه‌ی ایرانیان می‌نویسد که در همسایگی کشور و در امپراتوری عثمانی نیاز به تجدد جدی گرفته شده، جنبش تنظیمات به‌راه افتاده و نویسندگان ایرانی را از تاثیر مدرنیته در ترکیه و اروپا آگاه کرده است. من ازدیدگاه دیگری به نقد آدمیت می‌پردازم. به باور من‌ ای بسا که ایشان در پژوهش‌های خویش بیش از اندازه به تأثیر ایدئولوژیک غرب بها می‌داد و به کنش‌ها و واکنش‌های اقتصادی و اجتماعی بقدر کافی نمی‌پرداخت. شاید این نقد نه به ایشان بلکه به یک شیوه‌ی تاریخ‌نگاری اندیشه‌ها بر می‌گردد که به خطا اندیشه را سرآغاز مطلق دگرگونی‌ها می‌بینید و از داد و ستد دو سویه‌ی اندیشه و ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی سراغی نمی‌گیرد.

با این همه نباید جانب انصاف را فروگذاشت. آدمیت چه در نگارش کتاب “امیرکبیر و ایران” و چه در کتاب “ایدئولوژی نهضت مشروطیت” تیزبینی ویژه‌ای دارد و به رخدادهای اجتماعی و اقتصادی و تاثیرشان بر سیراندیشگی بی‌توجه نیست. برای نمونه او در کتاب “ایدئولوژی نهضت مشروطیت” کارهای مستر نوز بلژیکی را، به رغم خرده گیریهای دیگران، واقع‌ بینانه‌ وامیرسد و آشکار می‌کند که نوز چگونه با وضع قانون مالیات پنج درصدی روی اجناس خارجی به شکوفایی اقتصاد ایران خدمت می‌کند. آدمیت یک تاریخ‌نگار ایدئولوژیک ‌نبود و به تاریخ از پس عینک ایدئولوژی نمی‌نگریست. به رغم انتقادهای کسانی چون دکتر طباطبایی، نسل جوان کنونی که به تاریخ اندیشه می‌پردازد، ‌فرزند فکری آدمیت است. فرزندان روزی از سایه‌ی پدر بیرون می‌آیند و در مسیر پژوهش هایشان به قلمروهای دیگر پا می‌نهند.‌ای بسا که روزی از آدمیت هم عبور کنند اما بهرروی تاثیر آدمیت بر نگاه تاریخی ایشان زدودنی نخواهد بود. این سخن را درباره‌ی تاریخ ‌نگارهای دیگر نمی‌توان گفت.

آقای طباطبایی همچنین برآنست که آدمیت در شناخت ریشه‌های مشروطه توجهی به سنت قدمایی ما ندارد حال آنکه مشروطه و تجدد غربی از دل سنت مسیحی بیرون آمده است.

این سخن درست است. اما آدمیت را باید در ظرف زمانی‌اش شناخت وانصاف تاریخی را نباید از یاد برد. بهر روی برخی ناقدان هم به آقای طباطبایی خرده می‌گیرند که ایشان سهم نامتناسبی به نائینی و روحانیان دوره‌ی مشروطه می‌دهد در حالی که روی‌ هم رفته روحانیان آن زمان به شاهان قاجار برای سرکوب مشروطه پیام تبریک می‌فرستادند و یک جریان مترقی را راهبری نمی‌کرده‌اند. اگر یک طیف را در نظر بگیریم، یک سوی آن طباطبایی قرار دارد با دیدگاهی که درباره‌ی سنت و دگرگونی از درون سنت دارد و سوی دیگر آن آدمیت است. البته سخنان آقای طباطبایی درینباره تازه نیست. پیش از ایشان آقای آبراهامیان در کتاب خویش درباره‌ی مشروطه همین سخنان را آورده است. آبراهامیان هم برآنست که در ایران این افکار ترجمه شده‌ی متفکران فرانسوی نبود که مردم را به خیابان ریخت. بلکه نقش باورهای دینی بسیار جدی و مهم بود. به نظر من هم پژوهشگرانی مانند خانم لمبتون در تاریخ‌ نگاری‌‌های خویش درباره‌ی ایران بهای بیشتری به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی داده‌اند و نقش روشنفکران و تولیدکنندگان اندیشه را در مرتبه‌ی دوم نشانده‌اند. مهم اینست که نوشته‌های آدمیت دوران شیرخوارگی تاریخ‌نگاری مشروطه را پایان داد.

آیا نگاه فکری آدمیت او را در تاریخ ‌نگاری‌هایش با پیش‌‌داوری همراه نمی‌کرد؟

هرکس کوله‌پشتی پیش‌داوری‌ها، پیش‌دانسته‌ها و اندیشه‌هایش را با خود همراه دارد و بازتاب این افکار را در کارهای او هم می‌توان دید. آدمیت هم چنین است. من اما به‌راستی به صداقت تاریخی آدمیت باور دارم. او بخوبی می‌دید که تحلیلگران نقش و بهای لازم را به افکار و اندیشه‌های مدرن نمی‌دهند و به همین دلیل این اندیشه‌ها را در کانون تاریخ‌نگاری خویش نشاند. ناظم ‌الاسلام کرمانی و ملک‌ زاده که تاریخ بیداری و آگاهی آن زمان را می‌نوشتند نیز پی گیرایده‌های مدرن بودند. دوره‌ای که آدمیت به تاریخ‌نگاری آن می‌پردازد دوره‌ی پیدایش دارالفنون و جنبش بهائیت و بابیت و کشته شدن قائم مقام و جهانگیری استعمار است. آدمیت تا جایی که من از کارهای ایشان برداشت کرده‌ام‌، بهیچ رو دلباخته‌ی چشم و گوش بسته‌ی غرب و سیاست‌های خارجی نبود. حتی در رساله‌ی دکترای ایشان که در دانشگاه لندن در سال 1328/1949 درباره‌ی روابط دیپلماتیک ایران با بریتانیا و روسیه وعثمانی نوشته نیز نقدهای تندی به دنیای غرب وعملکرد غربیان دیده می‌شود.

به هرروی جای تاریخ‌ نگاری‌ که هم بهای درخور به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی بدهد و هم نقش اندیشه ودگرگونی‌های فکری را فرونگذارد سخت خالی است.

متأسفانه امروزه بازار انبوه تاریخ‌نگاری‌‌های سست وایدیولوژیک،‌ و در یک کلام آبکی،‌ گرم است. کارهایی مثل کارهای آقای عبداله شهبازی که تمام بدی‌ها که یک تاریخ‌نگار باید از آنها دوری بجوید را یکجا در خویش گرد آورده است. بی‌ دلیل نیست اگر کارهای تفضلی و آدمیت و زرین‌ کوب باقی می‌مانند. آنان نان به نرخ روز نمی‌خوردند.

آیا به نظر شما کارهای آدمیت می‌تواند در شناخت مسیر آینده هم راهگشا باشد. آیا او در کنار تاریخ‌نگاری توانسته است آسیب‌شناسی نیز بکند؟

آدمیت در برداشتن گام اول بسیار کامیاب بوده است. من کسی را نمی‌شناسم که کارهایش با حجم و ارزش کارهای ایشان درباره‌ی مشروطیت برابری کند. اما امروز،‌ در سال هشتاد و هفت اگر بخواهیم درباره‌ی مدرنیته سخن بگوییم باید از ایشان بسیارجلوتررفته باشیم. چنانکه در آغاز گفتیم آدمیت یک تاریخ‌نگار بود ونه یک فیلسوف وکارهایش باید زمینه ‌ساز کارهای جدی ‌تر امروزیان باشند. نه او و نه هیچ کس دیگر حرف آخر را در آسیب‌شناسی انقلاب مشروطه نزده و نمی‌تواند زد. مهم اینست که ما کار را از جایی آغاز ‌کنیم که آدمیت تمام کرده است.

مرتبط

  • آوریل 13, 2008
  • - مدیر
  • بدون نظر
  • احمد کسروی, امیرکبیر, تاریخ نگاری, حکومت قانون, سیدجواد طباطبایی, شهروند امروز, عباس اقبال آشتیانی, عرفی گرایی, فریدون آدمیت, مشروطه
درباره این نویسنده
  • View all posts by مدیر
  • بلاگ
اشتراک‌گذاری
  • google-share

نظر بدهید لغو پاسخ

درباره سایت

در این سایت بسیاری از مقالات، مصاحبه‌ها، نقد کتاب‌ها و ترجمه‌هایی را که در سه دهه گذشته انجام داده‌ام را در کنار کتاب‌های من می‌توانید ببینید. سعی کرده‌ام متن اولیه را تا حد امکان حفظ کنم و اگر در مطبوعات ایران چیزی حذف شده بود آن را اضافه کنم. بعضی از مقالات این سایت برای اولین بار در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار می‌گیرند. لطفا نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را با من در میان بگذارید.

زندگی‌نامه

مهرزاد بروجردی به‌ سال 1341 در شهرآغاجاری به‌ دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی را در خوزستان گذرانید. چند ماهی پیش از انقلاب 57 برای تحصیل در رشته‌ی علم سیاست و جامعه‌شناسی به آمریکا سفر کرد. ادامه ...

تازه‌ها

  • علل و پیامدهای اعتراضات کنونی در ایران
  • ۴۱۰ پاسدار سیاست‌ورز
  • دفاع از کارنامه روشنفکران ایران، بخش اول
  • به کجا داریم میرویم؟ گفتگوی مهرزاد بروجردی، صادق زیباکلام و احمد وخشیته

تماس

Mehrzad Boroujerdi
Dean, College of Arts, Sciences and Education Missouri University of Science and Technology 118 Fulton Hall Rolla, MO 65409 573-341-4575
Profmehrzad@gmail.com
https://www.boroujerdi.spia.vt.edu
  • Facebook
  • Flicker
  • Skype
  • Twitter
  • Linkdin

جستجو



نقل مطالب این آرشیو با ذكر ماخذ یا با لینک آزاد است. Copyright © 2018. mehrzadboroujerdi.com

بازگشت به بالا