در جستوجوی هویت سرگردان
یادداشتی بر کتاب “تراشیدم٬ پرستیدم٬ شکستم”
منتشرشده در اعتماد٬ ۷ آبان ۱۳۹۰
مهرداد دیلمی
خوانندگان فارسی زبان مهرزاد بروجردی (استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز) را با کتاب «روشنفکران ایرانی و غرب» بود که شناختند؛ کتابی در معرفی چهرههای روشنفکری ایران معاصر و تحلیل نظرات آنها که در نوع خودش موفق و پیشتاز بود.
اکنون چند ماهی است که از مهرزاد بروجردی کتاب جدیدی روی پیشخوان کتابفروشیها قرارگرفته است به نام «تراشیدم، پرستیدم، شکستم» و با عنوان فرعی گفتارهایی درسیاست و هویت ایرانی. این کتاب را که مقالههای نویسنده درسالهای 73 تا 87 است انتشارات «نگاه معاصر» منتشر کرده است. بروجردی در کتاب اخیر خود به تجربه جمعی ایرانیان و حافظه تاریخی آنان اهمیت بسیار داده و معتقد است روح جمعی ایرانیان طی سالیان تجربههایی به دست آورده که امروز، در دستان نسل امروز است و با آنهاست که این میراث فرهنگی را به کدامین منزل رهنمون باشند.
نویسنده درمقاله «از دیار حبیب تا دیار غریب» مساله هویت را بارها و بارها با دست به گریبان شدن خاطراتِ دوردستهای ذهن خود به بازی میگیرد. بروجردی با ذکر خاطرهیی، مینویسد: «من از دیدگاه حقوقی و قراردادی یک «ایرانی- امریکایی» هستم و به معنایی دارای یک هویت «خط فاصله دار» هستم، خط فاصلهیی که سالهاست مرا و بسیاری مانند مرا در میانه نگه داشته است… ». او با اشاره به دو موج بزرگ مهاجرت ایرانیان، مساله هویت خط فاصلهدار را یکی ازمهمترین مباحث امروزایران وایرانی تعبیرمیکند. موضوعی که آگاهانه یا ناآگاهانه بررسی درخور توجهی درباره آن صورت نگرفته است ومعتقد است هنر امروز ایران، جذب ایرانیانی است که سالهاست دوراز وطن هستند اما رگههای الفت با سرزمین مادری را همچنان حفظ کردهاند. ایرانیانی که از نزدیک، با بسیاری از دستاوردهای علمی، فنی وادبی روز دنیا آشنا هستند.
«فراز و نشیبهای مدرنسازی استبدادی در ایران» یکی دیگر از مقالههای خواندنی این کتاب است. این مقاله به بررسی دوران رضاشاه به مثابه برآمدن یک دولت بناپارتی میپردازد؛ مباحثی همچون: دلیل هواداری رضاشاه ازملیگرایی عرفیگرا به عنوان پایهیی برای مشروعیتبخشی به حکومت خود وایجاد پایگاه اجتماعی ازمنظرجامعهشناسی سیاسی؛ الگوی خودکامه نیکوکار، برخی دلایل ملیگرایی ایرانیان واشکال بروز ملیگرایی؛ موارد اختلاف برانداز بین رضاشاه و روحانیت؛ برخی موانع عمده درعرفیسازی جامعه ایران؛ مقایسه حقوق اجتماعی زنان درایران و ترکیه؛ برخی سویههای روشنفکری دوره رضاشاه؛ و در پایان میراث حکومت رضاشاه.
نویسنده همچنین در مقاله «روشنفکران ایرانی و برآمدن رضاشاه» به دلایل و زمینههای فرهنگی روی کار آمدن رضاشاه میپردازد؛ اما در این بین، مواردِ مرتبط با این بحث نیز مورد بررسی و مداقه قرار میگیرد و معتقد است بسیاری از روشنفکران آن دوره به خاطر شرایط خاص تاریخی، از جمله آشوب اجتماعی-سیاسی در دوره سیزده ساله بین شکست انقلاب مشروطه و کودتای رضاخان، به این نتیجه رسیده بودند که مملکت در حال ازهم پاشیدگی است و شکل دادن یک ایران نوین ضروری است. بسیاری از این افراد وقتی رضا شاه به حکومت رسید، چاره کار را در این دیدند که وارد بازی قدرت شده و جزئی از نظام سیاسی جامعه شوند.
هویت ایرانی، یکی از محورهای کتاب تازه بروجردی است و او در مقاله «گفتاری درباره نگاه ملیگرایانه به هویت ایرانی» عقیده دارد که نگاه حسرت بارایرانیان به تاریخ، ناشی از دلباختگی ما به «میراث گرایی» به جای روی آوردن به تاریخنگاری انتقادی است. بروجردی درباره هویت در کشوری باستانی همچون ایران دست به دامان نقلی از «کاپوشینسکی» میشود که درباره تمدنهایی همچون ایران گفته است: «جامعههایی که ذهنیتی تاریخی دارند، رو به گذشته دارند وهمه توش وتوان چنین جامعههایی رو به سوی زمانهیی شکوهمند دارد که دیری است به سر آمده است». بروجردی میگوید: گویا تاریخنگاران ایران نیز برآنند که پیوسته نقش همان کهنهسرباز کاپوشینسکی را بازی کنند. وی در جایجای کتاب خود به صورتهای مختلف به نقش فراموش شده تاریخنگاران ایرانی اشاره میکند. نقشی که مدتهاست به دست فراموشی سپرده شده واگرهرازچندگاهی ستارهیی در دوردستها میدرخشد، تمامی به همان کورسوی امید دل خوش میداریم و ادامهدهنده راه نیستیم.
بروجردی میگوید: شاید برای بسیاری از مردم و دانشگاهیان درکشورهای غربی باورش دشوار باشد، که امروزنه فقط در تهران بلکه دراکثر شهرهای بزرگ وکوچک ایران میتوان کتابهای ترجمه شده اندیشمندان بنام را در تمامی رشتهها یافت. ازافلاطون وارسطوگرفته تا هابرمارس، مارکوزه، رالز و… و ادامه میدهد: «وجود این ترجمهها و بازار خوب آن نشان از علاقهمندی در گروهی بیشمار از مردم دارد که خوراک علمیشان را تامین میکند، اما سوال همچنان باقی است، چرا در کشوری که این تعداد دانشگاهی واهل فکر وجود دارد اما، محصولی درباره موضوعات اساسی همچون تاریخنگاری یافت نمیشود وما همچنان از روی دست دیگران مینویسیم!».
- اکتبر 29, 2011
- بدون نظر
- روزنامه اعتماد, مهرداد دیلمی, هویت ایرانی