معادلات قدرت در منطقه تغییر میکند
جرس – مژگان مدرس علوم: پیشروی گروه تروریستی داعش در عراق طی یک هفته اخیر و موفقیت آنان در تصرف برخی از شهرهای مهم این کشور یک شوک خبری بزرگ بود. تحلیلگران مسائل خاورمیانه حالا درباره دلایل قدرت یابی این گروه سلفی و پشتیبان های منطقه ای و بین الملی آنان و پیامدهای این پیشروی صحبت می کنند. علیرغم این که تحلیل های بسیار متنوع با زاویه نگاه های متفاوت درباره گروه داعش وجود دارد اما تقریبا همه تحلیلگران در این مساله اتفاق نظر دارند که پیشروی داعش بر تحولات در منطقه تاثیری جدی خواهد گذاشت و معادلات قدرت را خصوصا در عراق دستخوش تغییر می کند.
جرس با هدف بررسی این موضوع به سراغ دکتر مهرزاد بروجردی بنیانگذار مطالعات خاورمیانه در دانشگاه سیراکیوز آمریکا رفته است. او معتقد است تبعات قدرت یابی گروه داعش به اندازه ای مهم است که ممکن است برخی کشورها را چند پاره کند حتی اگر این چند پارگی از نظر حقوقی صورت نگیرد. متن کامل گفتگو را بخوانید.
آقای بروجردی تحولات اخیر عراق و پیشروی ناگهانی گروه داعش در عراق چه پیامدهایی را در منطقه به دنبال خواهد داشت؟
تحولات اخیر در عراق هم از نظر دامن زدن به مسئله دعوای شیعه و سنی و هم از نظر بی ثبات شدن منطقه در کنار بحران سوریه بسیار مهم است و این کشورها ممکن است چند پاره شوند حتی اگر این چند پارگی از نظر حقوقی صورت نگیرد. در حال حاضر هم توازن قدرت در عراق دچار تغییر جدی شده است. بازتاب و تبعات این تحولات برای ایران هم مهم است چراکه از یک سو این بی ثباتی و عوامل خشونت آمیز می تواند به مرزهای ایران کشیده شود و از سوی دیگر امکان یک نوع همکاری بین ایران و آمریکا از نظر مقابله کردن با این گروه در سوریه و عراق وجود دارد. بنابراین اگر در این چارچوب به مسائل اخیر نگاه شود قدرت خیره کننده گروه داعش می تواند معادلات سیاسی را در منطقه برای کشورهای همجوار به شکل جدی تغییر دهد.
عامل اصلی قدرت یابی گروهی چون داعش در عراق به نظر شما چیست؟
بعد از حمله آمریکا دولت شیعه آقای مالکی در عراق به قدرت رسید و آنها در حوزه قدرت انحصارگرایانه عمل کردند و بخش مهمی از نیروهای سنی جامعه را شهروند دو تلقی کردند و این مسئله مانند آتش زیر خاکستر بود. از سوی دیگر یکی از تبعات اوج گرفتن بهار عربی دامن زده شدن به مسئله شیعه و سنی و طرح مسئله هویت ملی بود و عدم ثبات سیاسی در کشورهایی مانند لیبی سبب شد که افسرهای زیادی از آنجا به گروه های رزمجو فرستاده شوند و کشورهایی دیگری هم درگیر جنگ سوریه شدند. به عبارت دیگر جنگ داخلی سوریه همان خصوصیاتی را پیدا کرد که جنگ داخلی لبنان پیدا کرده بود؛ یعنی دعوا مختص به گروه های داخلی نبود بلکه کشورهای منطقه و حوزه بین المللی هم در این موضوع درگیر شدند. متاسفانه بحران سوریه خیلی راحت به عراق سرایت کرد و مدیریت نوری مالکی هم برای جلوگیری از تشدید تنش موفق نبود.
پس به نظر شما در کنار اختلافات مذهبی و تحولات منطقه عملکرد و رفتار دولت آقای مالکی هم عامل مهمی برای تقویت داعش بوده است؟
بله، از زمانی که نیروهای آمریکا در عراق حضور داشتند نیروهای مخالف قصدشان این بود که با راه انداختن جنگ شیعه و سنی زندگی را بر نیروهای آمریکایی سخت کنند و آنها را مجبور به ترک کشور کنند. اگر به گذشته نگاه کنیم در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ اوج جنگ داخلی در عراق٬ بمب گذاری در یکی از اماکن مقدس در عراق گویای این مسئله بود. عملکرد بد آقای مالکی هم مزید بر علت شده تا با این بحران کنونی روبرو شویم.
جدای از ناتوانی دولت مالکی که اشاره کردید کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از جمله عربستان تا چه حد در تقویت داعش از نظر حمایت های مالی و اطلاعاتی نقش داشتند؟
ببنید گروه متعلق به القاعده یعنی جبهه النصره به گروه داعش می گفتند که آنها افراطی هستند و اتفاقی که افتاد این بود که کشورهای عرب سرمایه گذاری که بر روی این گروه ها کردند متفاوت بود. عربستان، قطر و کویت پول زیادی داخل سوریه فرستادند تا مخالفان بتوانند علیه دولت بشار اسد بجنگند، دولت ترکیه مرزهایش را باز گذاشت تا این نیروها براحتی بتوانند رفت و آمد کنند. بنابراین در یک سطح کلی اوج گیری و قدرت گرفتن این گروه تا حدی بخاطر حمایت خارجی بود که از آنها شد، البته به اقدامات دولت ایران را که فکر می کنند همه اینها ساخته و پرداخته آمریکا است کاری ندارم و به اعتقاد من اینها به خاطر فعل و انفعالات منطقه بوجود آمده اند و دارند این عملیات را انجام می دهند. در هر حال امروزه کشوری مانند عربستان هم نگران فعالیت های داعش است. حتی ماه گذشته دولت عربستان قانونی گذاشت که اگر هر کدام از شهروندان دولت عربستان به سوریه بروند و بجنگند به ۳ تا ۲۰ سال زندان محکوم شوند. بنابراین این اقدامات زنگ خطری برای کشورهایی مانند عربستان هم هست اما در هر حال به خاطر بالا گرفتن رقابتی که در سیاست خارجی بین عربستان و قطر است هر کدام از گروه های مختلفی حمایت می کنند. همین مساله باعث شده مشکل مالی برای گروه داعش بوجود نیاید. علاوه بر این آنها توانسته اند از مردم محلی کمک بگیرند و به زور هم حق حمایت گرفته اند و الان هم توانسته اند به بانک ها دسترسی پیدا کنند و به نظر می رسد این گروه با مشکل مالی چندانی مواجه نشود.
همکاری ایران و آمریکا برای مبارزه با داعش را تا چه حد محتمل می دانید و آیا برخورد نظامی گزینه مناسبی در دراز مدت خواهد بود؟
برخورد نظامی گزینه مناسبی نیست اما کشورهای بزرگ هم نمی توانند نسبت به حملات گروه افراطی داعش بی تفاوت باشند. اگر ایران و آمریکا در مذاکرات هسته ای به توافق برسند امکان همکاری در حوزه های دیگر هم به وجود خواهد آمد. پیش از این هم صحبت از مسئله همکاری ایران و آمریکا در رابطه با سوریه بود زیرا هیچکدام از این دو کشور به دلایل خود حاضر نیستند القاعده کشوری مانند سوریه را کنترل کند. واقعیت این است که شیوه محتاطانه ای که آقای اوباما در پیش گرفته و نمی خواهد از طریق گزینه نظامی وارد شود٬ راه حل ها را برایش محدود کرده است. راه حل های جایگزین شامل این است که یا از طریق جنگنده های هوایی منازل نیروهای داعش را بمباران کنند و یا اینکه اطلاعات لازم امنیتی و نظامی را در اختیار نیروهایی مانند ایران و ترکیه قرار دهند تا با این گروه ها بجنگند. در هر حال واقعیت این است که اتفاقات عراق یک بحران سیاسی است یعنی اگر با چند هواپیما هم بشود این نیروها را ضعیف کرد اما به معنای در خاک کردن این نیروها نیست. این نیروها زاییده یک تفکر غلط هستند که در این منطقه رشد کرده اند و بخشی از نقشه سیاسی این منطقه خواهد بود و نیازمند اتخاذ سیاست های درست است.
اخبار ضد و نقیضی در خصوص پیشروی نیروهای داعش به نزدیکی مرزهای ایران منتشر شده است. آیا خطری از این بابت ایران را تهدید میکند؟
در حال حاضر دولت ایران با یک انتخاب سختی روبرو است؛ یعنی اگر نیروهای سپاه پاسداران و غیره را تنها در حالت دفاعی در مرزها قرار دهد تا مانع پیشروی نیروهای داعش به داخل ایران شود در انظار بین المللی مورد انتقاد قرار نخواهند گرفت چون از مرزهای خود دفاع کرده است اما از سوی دیگر دولت ایران علاقمند نیست دولت آقای مالکی سقوط کند یا اماکن مقدس شیعیان مورد حمله قرار گیرد. بنابراین حوادث ایران را مجبور خواهد کرد که در خود عراق با نیروهای داعش مقابله به مثل کند. این مسئله هم به نوبه خود حربه ای برای دامن زدن به جنگ بین شیعه و سنی خواهد شد و ایران چه در عراق دخالت کند و چه نکند هزینه هنگفتی را می پردازد. در هر حال این انتقاد بر ایران و غرب وجود دارد که نیروهای داعش را دست کم گرفتند و اگر به روند مبارزات در سوریه توجه بیشتری می شد گروه داعش آخرین گروهی بود که وارد نبرد مسلحانه در سوریه نسبت به ارتش سوریه شد اما به سرعت بقیه گروه ها را به حاشیه راند و شروع کرد به حمله کردن به پادگان ها و سنگرهای نیروهای مخالف خود و جنگندگی که گروه داعش در سوریه از خود نشان داد و با استراتژی خود که جنگ را از سوریه به داخل عراق بکشانند نشان داد که قصد این گروه برانداختن دولت آقای اسد نیست بلکه خواست اصلی آنها بر پایه یک خلافت اسلامی است که می خواهند در منطقه عراق این کار را انجام دهند و به نظر من این زنگ خطری برای تمام کشورهای منطقه است.
اگر به سوال شما بازگردم٬ آمدن این گروه به مرزهای ایران به آسانی میسر نیست؛ بدین معنی که مناطق سنی نشین غرب ایران اکثرا کرد هستند و کردها رابطه خوبی با داعش ندارند و در سوریه این دو گروه وارد دعوای نظامی شدند. نحوه تعامل دولت ایران با خواسته های بخش های سنی مناطقی مانند خوزستان نیز که هیچوقت آنها را جدی نگرفته است و از همین رو نارضایتی هایی در این مناطق وجود دارد و اگر این گروه ها بتوانند عملیات جدی در ایران انجام دهند این پتانسیل بالقوه وجود دارد که عناصری در خوزستان و یا سیستان و بلوچستان بخواهند به داعش بپیوندند اما احتمال آن را کم می دانم. فکر می کنم تنها نیرویی که آمادگی این را دارد که در مقابل این گروه بایستد سپاه پاسداران است و هر چقدر اوضاع عراق بدتر شود احتمال استفاده جدی ایران از این کارت برنده بیشتر خواهد شد.