• خانه
  • مقالات
  • نقد کتاب
  • مصاحبه‌ها
  • ترجمه‌ها
  • خاطرات
  • شعر
  • عکس
  • زندگی‌نامه
  • ویدیوها
  • rss

پایان روشنفکر‌ – قهرمان

منتشرشده در مهرنامه
شماره ٬20 فروردین 1391

آیا در روزگار کنونی می‌توان از روشنفکران به‌سان یک گروه مرجع اجتماعی سخن گفت؟

کار و بار روشنفکران مانند یک بانک است که به جای وام مادی وام فکری به جامعه می‌دهد و از این رو در روند دگرگونی‌های اجتماعی سیاسی و فرهنگی سرمایه‌گذاری می‌کند. اما در مورد جایگاه روشنفکران به‌سان یک گروه مرجع باید بگویم که اینک و در زمانه کنونی ایرانیان کما بیش در حال و هوای پسا ایدئولوژی بسر می‌برند که در آن از اهمیت و نقش اجتماعی روشنفکران به‌سان یک صنف کاسته شده است. بهمین قرار دیگر گروه‌های مرجع اجتماعی مانند روحانیت هم قدرت و منزلت پیشین خود را ندارند. از سوی دیگر، پیشرفت فناوری بویژه در قلمروی ارتباط جمعی نیز از اهمیت این قشر کاسته است چرا که توده پرشماری از مردم را درگیر گفتگو و نقد و نظر کرده است. به همین دلیل، امروزه گروه‌های تاز‌ه‌ای مانند روزنامه‌نگاران،‌ وب نویسان، و فعالان خیابانی جای قشر روشنفکر را گرفته‌اند و بسیاری حرکت‌های اجتماعی را مردمان بی‌نام و نشان به پیش می‌برند. در تراز جهانی مقایسه بهار عربی با رویداد فروپاشی شوروی و جنبش‌های استقلا‌ل‌خواهی کشورهای زیر سلطه آن،‌ نشان می‌دهد که روزگار کنونی چه تفاوت شگرفی با دو دهه گذشته پیدا کرده است. در آن زمان در جمهوری چک، نمایشنامه‌نویس برجسته‌ای همچون واتسلاو هاول نقش بسیار مهمی بازی کرد یا در لهستان اتحادی بین روشنفکران و طبقه کارگر به وجود آمد که امروزه شاهد چنین پدیده‌‌هایی نیستیم.

پس به یک معنا پدیدارهای دنیای سیاست و اجتماع کنونی گواه کم‌شدن و زوال مرجعیت اجتماعی روشنفکران‌اند. با اینهمه من فکر می‌کنم که هنوز می‌توان از روشنفکران به‌سان یک گروه مرجع سخن گفت. به یاد داشته باشیم که روشنفکران در دل طبقه متوسط شکل می‌گیرند و خدمت شان از یکسو چالش با سنت‌های فکری و اجتماعی و از سوی دیگر پیشتازی در دگرگونی‌های اجتماعی است. بگواهی تجربه تاریخی روشنفکران همواره با تهدید و فشار دولتها دست به گریبانند چنانکه در کم خشونت ترین حالتها از سوی دولت‌ها به رسمیت شناخته نمی‌شوند. به‌نظر می‌رسد که زمان پسا ایدئولوژی امکان تازه‌ای در نسبت روشنفکران و دیگر شهروندان گشوده است که برابرش روشنفکران پیشتاز سودای رهبری ونگاردیسم و دعوی حقیقت نهائی را بکناری نهاده‌اند و با شهروندان در قلمرو همگانی گفتگو گشوده‌اند و تنها به‌سان رهروی یا مرجعی کوتاه قد یک گام کوچک پیشتراز دیگر شهروندان بر می‌دارند.

اشاره کردید که به یاری فناوری فضای گفتگوهای همگانی گسترده‌تر شده است و شرکت‌کنندگان این گفتگوها بسیار بیشتر شده‌اند. فکر نمی‌کنید درهمین قلمروها که در شبکه‌های اجتماعی و فضاهای مجازی ظهور و بروز پیدا می‌کند، روشنفکران می‌‌توانند برروند دگرگونی‌ها تاثیر بگذارند؟

بله. کاملا این توانایی را دارند. به هر حال روشنفکران هنوز کارایی دارند. چه کسی قرار است تجربه سال‌ها استبداد در جهان سوم را که اکنون نیز از سیلان و جریان باز نایستاده، به بیان آورد و گوشزد شهروندان کند؟ چه کسی قرار است قدرتمندان حاکم را نقد کند یا حتی دست بیاندازد؟ این وظیفه – چه دوست داشته باشیم و چه نه‌ – بر دوش نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران قرار دارد. امروزه در جامعه‌هایی که مانند جامعه ما با مشکلات سیاسی و فرهنگی متعددی از جمله خشونت و تمامیت‌خواهی و فرقه‌گرایی روبرو هستند، این روشنفکران هستند که می‌توانند تلنگری به وجدان جامعه بزنند و با استدلال‌های خود آتش احساسات را به سود عقلانیت فرو بنشانند. براستی وظیفه روشنفکران امروز افزودن عقلانیت و خرد پیشگی و نیز آموزش خشونت پرهیزی به شهروندان ایرانی است و درین خدمت کسی را کارآمدتر و شایسته تر از ایشان نمی‌شناسیم.

اخیرا سفری به تونس داشته‌اید و مستقیما تجربه‌ای را که کشورهای عربی از سر می‌گذرانند، مشاهده کرده‌اید. ارزیابی‌تان از نقش روشنفکران در بهارعربی و جنبش‌های کنونی چیست؟

در رویدادهای بهار عربی روشنفکران آن نقشی را که دو دهه پیش در فروپاشی بلوک شرق بازی می‌کردند، نداشتند. اما این بدان معنی نیست هیچ نقشی نداشتند. در دو دهه گذشته، روشنفکرانی همچون نزار قبانی، آدونیس، صادق جلال‌العظم، علا الاسوانی ـ نویسنده کتاب «خانه یعقوبیان»، یوسف ادریس، و 99 روشنفکر سوری که ده‌سال پیش بیانیه دمشق را منتشر کردند، همه و همه در آگاه‌سازی مردمان نقش مهمی داشتند. اکنون هم، آقای منصف مرزوکی که به ریاست‌ جمهوری تونس برگزیده شده است قبل از این رئیس انجمن حقوق‌بشر تونس بوده است. یا مصطفی عبدالجلیل رهبرکنونی لیبی قبلا حقوق‌دان بوده است یا برهان غلیون ‌ـ‌ رهبر شورای مقاومت سوریه‌ ـ استاد علوم سیاسی در دانشگاه سوربن بوده است. بنابراین روشنفکران حضور دارند اما به دلایلی که در بالا ذکر کرده‌ام نقش‌شان کم‌رنگ‌تر شده است.

آینده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا به‌نظر شما قدرت اجتماعی روشنفکران کاسته یا افزوده خواهد شد؟

فکر می‌کنم در مجموع از نقش اجتماعی روشنفکران کاسته خواهد شد چرا که روندهایی که به آن‌ها اشاره کردم برگشت‌ناپذیر هستند. تصور نمی‌کنم به دورانی برگردیم که ایدئولوژی‌ها دوباره مردمان را مسحور خود کنند. یا روند دموکراتیک‌ شدن مبارزات مردمی از طریق وسایل ارتباطی جدید ـ به خصوص اینترنت‌ ـ به تقویت نقش روشنفکران منجرشود. این نکته را هم در نظر داشته باشید که خلاقیت روشنفکرانه در اعصار استبدادی هم شکوفا می‌شود. بیان استعاری که در این دوران به وسیله روشنفکران به کار گرفته می‌شود سبب اقبال جامعه به آن‌ها می‌شود. بنابراین باید دید که دگرگونیهای آینده‌ی این جامعه چه سمت و سوئی خواهد داشت: اگر استبداد دوباره سر برآورد آنگاه، به نظرم، نقش روشنفکران دوباره پررنگ می‌شود. شهری‌شدن این جوامع و شمار انبوه جوانان، این امکان را فراهم می‌کند که در صورت بازگشت استبداد به این جوامع، روشنفکران با طیف وسیعی از مخاطبان روبرو شوند. خطر بازگشت این استبداد جدی است. چندی پیش در خبر‌ها آمده بود که در یمن، رئیس قبیله‌ای زبان شاعری را به خاطر انتقادهایش بریده است. اتفاقی اسف‌انگیز که زنگ خطر در این جوامع را به صدا در آورده است.

اما نکته‌ای که من را نگران می‌کند خطر فرقه‌گرایی در کشورهایی است که بهار عربی را از سر می‌گذرانند. حال و روز بحرین و یمن و سوریه گواه سربرآوردن شکاف‌های فرقه‌ای است. براستی چگونه می‌توان بدون کمک گرفتن از روشنفکران و بهره بردن از وام‌های فکری ایشان از گرداب چنین بحران‌هایی برون چست؟

اشاره کردید که پیشرفت‌های فناورانه در قلمرو دادو ستدهای فکری و بینا انسانی کارگزاران زیادی را درگیر گفتگوی همگانی می‌کند و از نقش روشنفکران می‌کاهد. آیا فکر نمی‌کنید که همین پیشرفت فناورانه امکان و ابزار تازه‌ای در کف روشنفکران قرار دهد؟

بی‌گمان فناوری چنین امکانی را برای روشنفکران فراهم کرده است اما بهره‌گیری از این امکان در گرو آن است که روشنفکران در زبان و شیوه بیان خود تغییری بدهند. افسوس که بجز چند نمونه کم شمار شاهد چنین تغییری در ادبیات روشنفکران نبوده ‌‌ایم. گوئی تاریخ مصرف برخی از روشنفکران تمام شده است: زمانه‌ای که در آن الگوی چیره روشنفکری ایشان را در جایگاه قهرمانان اجتماعی می‌نشاند گذشته است و شهروندان امروزین دیگر مانند گذشته شیفته قهرمانان نمی‌شوند. این روند را من مثبت ارزیابی می‌کنم. امروز مبارزه سیاسی را مردمان میانه حال به پیش می‌برند. و در میان ایشان آن گروه که آ نتونیو گرامشی روشنفکران ارکانیگ می‌نامید به خدمت و کارکرد سازنده‌ی خویش در گفتگو با شهروندان و نقد قدرت و در دوری از ادعای حقیقت نهائی و تمامیت‌گرا سرگرم‌اند. سربرآوردن این روشنفکران ارگانیک خبر خوبی است. اینک آن کنجکاوی بی‌طرفانه روشنفکران و سودای جستجوی حقیقت‌های زمانند وغیر تمامیت خواه تبدیل به ویژگی خیل گسترده‌ای از فعالان مدنی شده است.

گویا جهان کنونی آبستن دگرگونی‌های شگرفی است. از سویی در جهان عرب، بسیاری از جامعه‌های در گذار از استبدادهای دیرپای خود هستند و دوران جدیدی را پیش رو دارند. از سوی دیگ، در پی بحران مالی در اروپا و آمریکا شاهد جنبش‌های اجتماعی‌ای هستیم که به سیاست‌های نولیبرالیستی سه دهه گذشته نقدهای جدی دارند. آیا فکر می‌کنید این دوران جدید روشنفکران جدیدی را به وجود خواهد آورد؟

به یقین چنین خواهد بود. روشنفکران در واکنش به جز و مد جامعه پدیدار می‌شوند چرا که حساس‌ترین لایه‌ی جامعه هستند. بنابراین در واکنش به رخدادهای تازه، شکل و نسل تازه‌ای از روشنفکران هم بهم می‌رسد. اما توجه داشته باشید که روند دموکراتیک‌ شدن، نقش گروه‌‌های مرجع را کم‌رنگ می‌کند. مثالی بزنم. موقعیت دو استاد دانشگاه را در ایران و آمریکا با هم مقایسه کنید. چرا استاد دانشگاه در ایران از منزلت بیشتری نسبت به هم‌صنف خود در آمریکا برخوردار است؟ چون استاد دانشگاه در آمریکا بر سر به دست گرفتن مرجعیت اجتماعی رقبای بسیار زیادی دارد. از این گذشته من فکر نمی‌کنم انتقاد از نولیبرالیسم در جنبش‌های کنونی اروپا و آمریکا محوریت داشته باشد و نقش روشنفکران را پررنگ‌تر کند. به صرف بحران مالی، بر تعداد شنوندگان نوام چامسکی افزوده نخواهد شد. در کشورهای جهان سوم، چون خطراتی که آمادگی خشونت زائی دارند جدی هستند وجدان جامعه بسیار نیازمند تامل در وضعیت خود است. بی‌شک دگرگونیهای جامعه‌های عربی تلنگری به وجدان شهروندان خواهد زد و پرسش‌های تازه‌ای پیش خواهد آورد. آن زمان است که جامعه از روشنفکران می‌پرسد شما در برابر این رویدادها چه تحلیل و راه‌کاری دارید.

حال که نیازهای تازه شهروندان، شکل تازه‌ای از روشنفکران را به وجود می‌آورد، فکر می‌کنید این روشنفکران آینده چه ویژگی‌هایی خواهند داشت؟

ویژگی‌ مهم روشنفکران آینده، درس گرفتن از تجربه‌های گذشته خواهد بود. این تامل به گسترش میدان دید ایشان خواهد انجامید و در فراروی از نگاه ایدئولوژیک نسلهای پیشین یاری شان خواهد داد. ویژگی دوم همسازی و بهره وری از فناوریهای تازه برای ارتباط با مخاطبان است. روشنفکران باید همچنین پیش‌فرض‌های خود درباره جامعه‌هایی همچون کشورهای عربی را بازبینی کنند. کلیشه‌های گذشته درباره جوانان عرب باید کنار گذاشته شود. بنا به تجربه‌ها و مشاهده‌های اخیر این جوانان در شناخت و داد و ستد با فرهنگ جهانی هیچ کم از جوانان غربی ندارند و خواسته‌های‌شان هم همسان خواسته‌های جوانان در سایرکشورهای جهان است. بنابراین روشنفکران اگر بخواهند مرجعیت خود را نگهدارند هم نیازمند بازنگری اساسی در گفتمان خود هستند (که به کنار گذاشتن عینک ایدئولوژی و دفاع از دموکراسی‌خواهی‌ خواهد انجامید)‌ و هم محتاج تغییر در شکل ارتباط ‌گیری با مردم.

اینکه روشنفکران ـ به‌ویژه نسل قدیمی آنان‌‌ـ توانایی چنین کاری را داشته باشند، مسئله‌ای است که تنها گذشت زمان آن را معلوم خواهد کرد. اما می‌توان به نمونه‌های موفق هم اشاره کرد. نمونه‌اش علا الاسوانی ـ‌ نویسنده رمان پروفروش «خانه یعقوبیان» ‌ـ‌ است. الاسوانی یک دندانپزشک است اما در رمان خود به مهم‌ترین مسایل جامعه مص، از فساد حکومتی تا آزار و اذیت زندانیان سیاسی واز رشد اسلام‌گرایی تا آسیب‌شناسی روابط جنسی، پرداخته است. الاسوانی در زمان انقلاب مصر با یک بلندگو به میان مردم در میدان التحریر رفت و برای‌شان سخن گفت. به تلویزیون رفت و با نخست‌وزیر منصوب نظامیان مناظره کرد و چنان در مقابل نخست‌وزیر در آمد که فردایش نظامیان نخست‌وزیر را برکنار کردند. الاسوانی نمونه روشنفکری است که توانسته با رویکردی تازه با نسل جوان ارتباط برقرار کند و در راه تغییر بکوشد.

مرتبط

  • آوریل 15, 2012
  • - مدیر
  • بدون نظر
  • بهار عربی, تونس, روشنفکری, سوریه, مهرنامه
درباره این نویسنده
  • View all posts by مدیر
  • بلاگ
اشتراک‌گذاری
  • google-share

نظر بدهید لغو پاسخ

درباره سایت

در این سایت بسیاری از مقالات، مصاحبه‌ها، نقد کتاب‌ها و ترجمه‌هایی را که در سه دهه گذشته انجام داده‌ام را در کنار کتاب‌های من می‌توانید ببینید. سعی کرده‌ام متن اولیه را تا حد امکان حفظ کنم و اگر در مطبوعات ایران چیزی حذف شده بود آن را اضافه کنم. بعضی از مقالات این سایت برای اولین بار در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار می‌گیرند. لطفا نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را با من در میان بگذارید.

زندگی‌نامه

مهرزاد بروجردی به‌ سال 1341 در شهرآغاجاری به‌ دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی را در خوزستان گذرانید. چند ماهی پیش از انقلاب 57 برای تحصیل در رشته‌ی علم سیاست و جامعه‌شناسی به آمریکا سفر کرد. ادامه ...

تازه‌ها

  • علل و پیامدهای اعتراضات کنونی در ایران
  • ۴۱۰ پاسدار سیاست‌ورز
  • دفاع از کارنامه روشنفکران ایران، بخش اول
  • به کجا داریم میرویم؟ گفتگوی مهرزاد بروجردی، صادق زیباکلام و احمد وخشیته

تماس

Mehrzad Boroujerdi
Dean, College of Arts, Sciences and Education Missouri University of Science and Technology 118 Fulton Hall Rolla, MO 65409 573-341-4575
Profmehrzad@gmail.com
https://www.boroujerdi.spia.vt.edu
  • Facebook
  • Flicker
  • Skype
  • Twitter
  • Linkdin

جستجو



نقل مطالب این آرشیو با ذكر ماخذ یا با لینک آزاد است. Copyright © 2018. mehrzadboroujerdi.com

بازگشت به بالا